در اهمیت یادداشتهای روزانه
در شبی که گذشت، تردیدی به گلویم چنگ انداخته بود. نفسم را بریده بود. به وقت بازی آب و رنگ آنجا که رنگها میتوانستند مایه تسلی خاطرم باشند، به خود گفتم: «این یادداشتها به چه کارت میآیند. شاید تو باید خودت را در رنگ ها غرق کنی و زندگیت را با رنگها پیوند بدهی. آیا نوشتن این یادداشت ها تو را به مقصود میرساند؟»
گفت و گوهای درونی، عشق بازی با رنگها را بر من حرام کرده بود. قلمم از شنا کردن روی موجهای دریای رنگ خشته شده بود. باید به نحوی دیگر، شاید با بازی کلمات میتوانستم روی کاغذ آرامش از بین رفته را پیدا کنم.
تمرینهای کوچکی برای نویسنده بهتر شدن
در همان لحظه دخترک آمد و کار جدید را دید، گفت: «این طرح چرا خوب تر از طرحی است که برای من کشیدی؟ شاید تو دیگری را بیشتر از من دوست داری.»
آتش حسد زبانه کشیده بود. به هر دو طرح نگاه کردم. یکی را روز اول کشیده بودم و دیگری را همین چند دقیقه پیش بعد از یک هفته کار مداوم. جواب دادم: «دستم خشک بود و پر از ایراد. هرچه بیشتر تمرین کردم دستم نرم شد و کارم سادهتر. اگر بخواهی یکی دیگر برایت میکشم که از این هم بهتر باشد.»
با این پاسخ تردیدم برطرف شد. شاید نوشتههای روزانه من به کار کسی نیاید. بیشترشان دل مشغولیها، نگرانیها و روزانههای یک مادر و دختر است؛ اما استمرار در نوشتن این یادداشتها باعث میشود که قلمم روانتر شود. ردپای کم رنگ این تمرینها در قلمم هویداست. خود مشاهده گر این نشانهها هستم با این وجود نمیدانم این چه بازی ذهنی است که هرچند وقت یک بار به تب تردید و شک دچار میشوم. صبای نازنین یکی از دوستان نویسندهام به آن میگوید : «لحظه ملکوتی که چه؟»
نوشتن یادداشتهای روزانه آن طور که شاهرخ مسکوب در مقدمه کتاب روزها در راهش میگوید، ورزشی است برای ذهن. او که بسیارخوب روی صفحه کاغذ قلم فرسایی میکند میگوید در ابتدای نوشتن این یادداشتها مثل آدمی بودم که تنگی نفس داشته است و نوشتن برایم سخت بود.
روزانه نویسی تمرینی برای خوب دیدن است
وقتی هر روز سعی میکنیم جزئیترین اتفاق روزانه را بنویسیم و آن را از قلم نیندازیم، دقت و توجهمان به محیط پیرامونمان بیشتر میشود. بهتر میبینی؛ اما بهتر دیدن میسر نیست مگر اینکه در فکرش باشیم. برای نوشتن روزانه باید خوب ببینیم. از کنار هرچیزی به سادگی عبور نکنیم.
سخن اخر
در پایان باید بگویم که شاید این نوشتههای دست و پا شکسته و ضعیف من به کار کسی نیاید؛ اما ایمان دارم که از من نویسنده بهتری میسازد.
اگر شما هم تا به حال روزانه نویسی را جدی نمیگرفتید، از این به بعد بیشتر به آن فکر کنید.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده