لیلا علی قلی زاده

آرزوهای خودتان را به کودکانتان تحمیل نکنید.(شصتمین ایده از صد و یک ایده توسعه فردی)

 آرزوهای خودتان را به کودکانتان تحمیل نکنید.

آرزوی والدین این است که فرزندشان در زمینه‌های مختلف به موفقیت برسد و مایه مباهات و افتخار خانواده شود. بسیاری از پدر و مادرها در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنند و گاهی به‌ صورت افراطی در تلاش‌اند تا او در زمینه‌های مختلف «بهترین» باشد.

اصرار والدین برای بهترین‌بودن، اول‌ شدن، ممتاز بودن و…، همیشه نتیجه دلخواه و مورد انتظار آن‌ها را برآورده نمی‌ کند. این که دائما بدون توجه به استعدادهای فرزندمان از او بخواهیم در زمینه‌های مختلف بهترین باشد، یکی از مهم‌ترین عوامل برای نابودی اعتماد به‌ نفس و آسیب‌ پذیری شخصیت وی شناخته ‌شده است.

از آنجا که معیارهایی که والدین برای کودک‌شان درنظر می‌گیرند، غالبا فراتر از توان واقعی او است، طبیعی است که کودک در راه رسیدن به هدف تعیین شده ازسوی والدین، نتیجه مورد انتظار را به‌دست نمی‌آورد و دچار نوعی احساس سرخوردگی می‌شود.

والدین کمال‌گرا اگر به خواسته‌ها و اهداف خودشان نرسند، کودکانشان را مجبور می‌کنند که در مسیر خواسته‌های آن‌ها پیش بروند. کودک در چنین خانواده‌ای فشار زیادی را تحمل می‌کند و نمی‌تواند آن‌طور که باید از کودکی‌اش بهره ببرد.

در صورتی‌ که برای غلبه بر سرخوردگی، بر تلاشش بیفزاید و باز نتیجه مطلوب و ایده‌آل را به‌دست نیاورد، دچار اضطراب عمیق می‌شود. تکرار این مسئله می‌تواند بخش زیادی از اعتمادبه‌نفس کودک را به‌طرز عجیبی تخریب کند.

کودک در راه رسیدن به هدف مورد انتظار والدین همه توجهش به رسیدن به نقطه مطلوب و «بهترین‌بودن» است؛ به‌همین‌دلیل هرگز احساس رضایت فردی و رشد گام‌به‌گام را در وجود خودش حس نمی‌کند.

همچنین احساس عذاب وجدانی ناشی از اینکه نتوانسته توقعات والدینش را برآورده کند در بیشتر مواقع با او همراه است.

متأسفانه باید اعتراف کنم که من در رابطه با فرزندم به‌شدت کمال‌گرا بودم و مدام او را مجبور می‌کردم که طبق برنامه‌ای که به او داده‌ام عمل کند. مدتی بعد متوجه کمال‌گرایی افراطی‌ام می‌شدم و برای مدتی دست از سر او برمی‌داشتم؛ اما چند وقت بعد دوباره این مشکل به سراغم می‌آمد و دوباره او را در فشار قرار می‌دادم.

فرزندم احساسات ضدونقیضی را با این رفتار من تجربه می‌کرد؛ اما خبر خوب این است که بالاخره به آن واقف شدم. بعد از این آگاهی قبل از واردکردن فشارهای تربیتی از خودم می‌پرسم که آیا این مسئله برای تربیت او لازم است یا تنها آرزویی برآورده نشده است؛ بنابراین دست از تحمیل آرزوهایم به او برداشتم و صرفاً مسیر را به او نشان ‌دادم.

دیگر اجباری برای اجرای برنامه‌ها وجود ندارد.

نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده

 

لیلا علی قلی زاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.