لیلا علی قلی زاده

گزارش فصل یازدهم، دوازدهم، سیزدهم و چهاردهم از کتاب خواستن، توانستن نیست.

فصل یازدهم: برای رسیدن به اهدافتان رشد کنید.

فراتر از سطح مهارت های خود به رقابت بپردازید.

رقابت با افرادی در سطح خودتان، فرایند پیشرفت را اندک و کند می کند. بهتر است با افرادی بسیار بالاتر از سطح مهارت های خودتان به رقابت بپردازید.

مطلب بالا تا حدودی درست است البته به این شرط که  روحیه جنگ جویی داشته باشید و خیلی زود نا امید نشوید. من در دوران ابتدایی و راهنمایی جزو دانش اموزان زرنگ و تیزهوش مدرسه بودم اما در دبیرستان در مدرسه ای بودم که همه نخبه بودند و خیلی زود متوجه شدم که تلاش هایم  هرچقدر هم زیاد و مستمر  بازهم نتیجه بخش نیست و آنها از من جلوترند. چیزی که من آن زمان نمی دانستم این بود که آن ها مربی خصوصی داشتند و تحت آموزش های بیشتری نسبت به من بودند. در واقع محیط ان ها با محیطی که من در ان پرورش یافته بودم و همه چیز را با تکیه بر توانایی های خودم پیش می بردم فرق داشت. بهرحال رقابت با ان افراد در سطح بالا باعث نا امیدی و احساس ضعف شده بود و من دیگر در سطح خودم هم عمل نمی کردم.

انگیزه ی خود را به محیط هایی با فشار بالا برون سپاری کنید. اگر یک رقابت کننده واقعی باشید، همیشه فشار برای حمله و پیروزی را در خود حس می کنید. برای رسیدن به موفقیت تلاش می کنید، خودتان هدفمندانه موقعیت هایی خلق می کنید که حتی فشار را بالاتر هم می برد و آن قدر شما را به چالش می کشد که ثابت شود از عهده آن بر می آیید.

 تیم گراور

سیگنال هایی که شما از محیط خود دریافت می کنید بیش از دی ان ای که همراه با آن زاده می شوید، مسئول ساختار ژنتیکی شما هستند.

افراد موفق بر اساس شرایط فعلی خود تصمیم می گیرند. در حالی که افراد موفق بر مبنای چیزی که خواهان آن هستند تصمیمات خود را اتخاذ می کنند.

رقابت کردن با تعداد زیادی رقیب در سطح متوسط انرژی بیشتری از شما می گیرد اما صرف انرژی و عمل در بالاترین سطح ممکن چیز دیگری است.

رقابت را عمومی کنید.

رقابت کردن قوی ترین راه برای بیرون کشیدن بهترین عملکردها از درون افراد است.

اینکه افراد زیادی شاهد رقابت شما باشند، عملکرد در سطح پایین را غیر ممکن می سازد و شما تلاشتان را برای نشان دادن بالاترین عملکردتان انجام می دهید.

یادگیری مبتنی بر زمینه

یادگیری مبتنی بر زمینه در موقعیتی اتفاق می افتد که دانش در بستری از همکاری و استفاده کاربردی کسب می شود نه اینکه اطلاعات توسط یک معلم ارائه شود.

برای کسب چنین دانشی کارآموز در موقعیتی شبیه زندگی واقعی قرار می گیرد، نه فقط کارهای تئوری.

در دوره تابستانی که برای بچه های موسسه خلاقیت گذاشته بودم، به جای آموزش های طبق روال بچه ها را در موقعیت های مختلف قرار می دادم. یک بار آن ها را به نجاری بردم و انجا خودشان کارهای ساده ای را انجام دادند و از نزدیک با کار یک نجار و ابزارها ی آنها آشنا شدند. هفته ای یک بار هم کارهای مربوط به آشپزی های ساده را انجام می دادیم. یکی از دانش اموزان من که سه سال بیشتر نداشت به گفته مادرش بعد از اتمام کلاس ها همیشه خودش در خانه آب پرتغال تهیه می کرد و تخم مرغ کوکو و کیک را او طوری می شکست که مادرش تعجب می کرد.

یادگیری از طریق انجام دادن فعالیت ها بسیار کارآمدتر از نشستن در یک فضای انتزاعی و استریل و خواندن کتاب های درسی به سیاق فضاهای آموزشی رسمی است.

یادگیری مبتنی بر زمینه علاوه بر اینکه بسیارکاربردی، مرتبط و تجربی است. بسیار کارآمد هم می باشد.

خلاصه ای از عملکرد مبتنی بر زمینه

  • یک مفهوم را به صورت سطحی فرا می گیرید.
  • آن مفهوم را به طور عملی در سناریوی جهان واقعی تمرین می کنید تا درک شما کامل شود.
  • تمرین را بارها و بارها با شدت بیشتر و در بازه های زمانی کوتاه تر تکرار می کنید تا در وجود شما اتوماتیک شود.
  • آموزش و بازخورد بیشتری برای ارزیابی دانش و مهارت خود دریافت می کنید.

یادگیری صحیح تغییری همیشگی در شناخت یا رفتار ایجاد می کند. گردآوری اطلاعات یادگیری نیست.

اگر می خواهید مهارتی را سریع کسب کنید باید خودتان را در آن غرق کنید و هر آنچه می آموزید فورا به کار ببرید.

برای انجام و یادگیری مهارت یک مربی خصوصی خوب بگیرید. اگر برای بدست آوردن چیزی هزینه نکنید، خیلی هم به آن اهمیت نمی دهید.

اگر روی خودتان سرمایه گذاری نکنید آن وقت چیزی از زندگی عایدتان نمی شود.

در مساله رشد شخصی سرمایه کردن ده درصد از در آمدتان بر روی خودتان صدبرابر یا بیشتر از آن سرمایه را به شما باز می گرداند.

اهداف عای نیازمند مربی های عالی هستند. اگر در مهارتی مشکل دارید به خاطر این است که در آن مهارت از مربی با کیفیتی بهره مند نشدید.

اگر نتایج دلخواهتان را بدست نمی آورید برای این است که به اندازه کافی روی نتیاج سرمایه گذاری نمی کنید.

***

فصل دوازدهم

محیط خود را طبق کاری که می خواهید، انجام دهید تغییر دهید.

عنوان فصل را چند بار می خوانم تا متوجه بشوم که قضیه از چه قرار است و به این نتیجه می رسم که محیط باید با رفتارمان سازگاری داشته باشد.

یک محیط مناسب باید موقعیت مناسب روحی انجام آن کار را در ما ایجاد کند. دوستی داشتم که به آشپزی و شیرینی پزی علاقه خاصی داشت و می خواست از این راه کسب در امد کند. او از آشپزخانه کوچک خانه خود شروع کرد اما هربار چیزی را به آشپزخانه ش اضافه کرد. آخرین باری که او را در آشپزخانه اش دیدم یک فر صنعتی، یک یخچال بزرگ و یک همزن برقی بزرگ داشت در حالی که با علاقه فراوانی همچنان مشغول گرفتن سفارش های فراوان بود.

محیط های سنتی دیروز دیگر برای هر نوع کاری عملکرد و بهره وری بالایی ندارند و رویکرد سنتی هشت ساعت کار روزانه ساختار بسیار ضعیفی برای بهره وری بالا دارد. در جهان کار دانش محور امروز، این رویکرد جواب نمی دهد.

انجام یک کارخلاقانه مستلزم یک تمرکز جدی و شدید بین یک تا چهارساعت و سپس ذهن آزاد در محیطی متفاوت ست.

ایده های خلاقانه وقتی روی صندلی به مانیتور زل زده اید به سراغتان نمی آید.

اسکات برن باوم

وقتی حرف از کار خلاقانه و ذهنی پیش می آید به جای کار طبق هنجارهای اجتماعی قراردادی که از شما می خواهد هشت ساعت در روز کار کنید،  تنها در بالاترین سطح انرژی خود کار کنید.

سه ساعت ابتدایی روز شما با ارزش ترین زمان برای بالاترین عملکرد است.

ران فریدمن

معمولا ما پنجره ای سه ساعته داریم که در آن واقعا، واقعا تمرکز داریم.

قشر جلو مغزی بلافاصله بعد از خواب فعال ترین و خلاق ترین وضعیت را دارد.

یک تمرین مفید برای جذب دستاوردهایی که در حین خواب تجربه کرده اید این است که به محض بیدار شدن آنها را یاداشت کنید.

هرگز بدون اینکه چیزی از ناخودگاه خود بخواهید به خواب نروید.

توماس ادیسون

وقتی از بیداری  به خواب می روید، امواج مغز شما از حالت فعال بتا به آلفا و سپس به تتا می رود و به تدریج که به خواب می رویم به مرحله دلتا می رسد. در بخش تتا ذهن شما بیشترین دریافت را برای شکل گیری دوباره الگوهای ناخودآگاهتان دارد.

درست پیش از خواب درباره چیزی که می خواهید متمرکز شوید.

محیط خود را در راستای افزایش توان، بازدهی و خلاقیت تغییر دهید.

سه تا پنج ساعت در روز کار ذهنی بسیار با کیفیت دارید

اما در بقیه ساعت های روز

می توانید کارهایی انجام دهید که افق فرصت هایتان را گسترده تر کند یا به شما اطمینان  دهد از جریان آن زمان های ارزشمند بیشترین بهره را ببرید.

انجام یک فعالیت یکسان در ساعت های طولانی و در یک محیط ثابت می تواند ذهن را خسته کند. شما برای فعال نگه داشتن مغزتان به تازگی نیاز دارید.

به نظر می رسد که نکات زیر در رابطه با محیط ارزشمند باشد:

  • هرگز دو روز متوالی در یک محیط کار نکنید.
  • تمرکز کاری با معده ی خالی بالاتر می رود.

غذای کمتر، کارایی بیشتر

رابین شارما
  • گوش دادن به موسیقی سبک کلاسیک امبینت و الکتریک در حین انجام کارهای خلاقانه عادت بسیاری از هنرمندان و کارآفرینان است.

وقتی شما در حالت تکرار آهنگی را گوش می دهید در آن آهنگ غرق می شوید و این کار ذهن شما را از پرسه زدن باز می دارد.

محیط شما بخشی از کار شماست.

هر محیطی قوانینی دارد و واضح است که برخی محیط ها برای انواع خاصی از فعالیت ها مناسب تر باشند.

شما باید در محیطی کار کنید که انگیزه بخش کاری باشد که انجام می دهید.

برای افزایش سطح آمیختگی با کار باید به طور مداوم  محیط کاری خود را تغییر دهید.

البته لازم نیست که محیط کار خود را از منطقه ای به منطقه دیگر ببرید اما می توانید بین ساعت های فشرده کاری زمانی را برای استراحت ذهنی در نظر بگیرید و در آن ساعت ها محیط خود را کمی تغییر دهید.

اما بخش زیادی از یک کار را در یک روز به خصوص و در یک محیط به خصوص انجام دهید.

***

فصل سیزدهم

همکارهای بی نظیر بیابید.

افراد مستقلا قادر نیستند که کارهای بزرگ انجام دهند. به نظر می رسد که داشتن یک تیم قدرتمند متشکل از افرادی با ظرفیت ها و مهارت های بالا برای رسیدن به موفقیت های بزرگ ضروری است.

دنیای خود را از طریق کسی که با او کار می کنید طراحی کنید. بعضی قوانین انعطاف پذیر هستند برخی دیگر را باید شکست.

مورفئوس

آگاهی به زمینه و آگاهی به تنوع گونه هایی که در زمینه وجود دارد، ذهن آگاه می طلبد. اگر فکر نکنید متوجه نکات ظریف نمی شوید. همه چیز را سفید و سیاه در نظر می گیرید و فکر می کنید قوانین یک محیط در محیط های دیگر کاربرد دارند.

حتی به اشتباه فکر می کنید خودتان در محیط های متفاوت یک جور هستید بنابراین توانایی تغییر در نقشتان را ندارید.

فرهنگ اجتماعی با اینکه نادرست است، غالب است و مردم با هنجارهای فرهنگی کور می شوند.

همکاری شکل فیزیکی ایجاد ارتباطات بدیع و تازه است. وقتی دو یا چند نفر در راستای یک هدف مشترک با یکدیگر کار می کنند، نتیجه نهایی از از مجموع نتایج به طور جداگانه کاملا متفاوت است.

قوانین را مانند یک حرفه ای یادبگیرید، سپس آن ها را مانند یک هنرمند فرو بشکنید.

پابلو پیکاسو

همکاری بی همتا وقتی شکل بگیرد. می تواند سناریویی خلق کند که به نتیجه یک+یک= ده منجر شود.

همکاری های منحصر به فرد خاص رقم بزنید. به تنهایی کار زیادی نمی توانیم انجام دهیم. با یکدیگر که باشیم خیلی کارها می توانیم بکنیم.

هلن کلر

اگر با افرادی با پیشینه متفاوت که تجربه ها، مهارت ها و دیدگاه های متفاوتی دارند همکاری نکنید، آن وقت شانس شما برای داشتن ارتباطاتی متمایز و خاص که بتواند دنیا را تغییر دهد ناچیز خواهد بود.

استقلال عمل نباید هدف شما باشد.

فرایند تبدیل افراد در حیطه اهداف و برنامه ها:

  1. خود اجتماعی
  2. خودنویسنده
  3. خودمتحول کننده

در مرحله خود اجتماعی افراد وابستگی شدیدی به محیط دارند. عده ای دیگر در پی این هستند که به خود نویسنده تبدیل شوند و خودشان خالق برنامه ها و اهدافشان باشند اما فقط هنگامی که از مرحله خودنویسنده به مرحله آخر بروند می توانند آگاهانه مزایای همکاری را تجربه کنند.

وقتی شما در مرحله استقلال(خود نویسنده) گیرکنید، عمق و شدت تکامل تدریجی تان متوقف می شود. دیگر با افراد مجرب که مهارت بیشتری از شما دارند تعامل ندارید. آن قدر روی چیزی که می خواهید ثابت می مانید و دیگر نمی توانید از آن مرحله عبور کنید.

اگر می خواهید دنیا را تغییر دهید نباید هدفتان استقلال باشد. دلیلش ساده است. دیدگاه شخص شما بسیار محدود و کوچک است. برنامه ی شما حتی اگر بسیار توجه برانگیز و نوع دوستانه باشد. محدود به برنامه خود شماست. اما اگر برنامه خود را با طرح ها ی افراد یا سازمان های دیگر متحول کنید، برنامه تان گسترش می یابد و تغییر می کند. ترکیب آرا و نظرات تنها راه خلق پدیده ای نو و اصیل است.

تکامل در حین کار اتفاق می افتد.

***

فصل چهاردهم

هرگز فراموش نکنید از کجا آمده اید.

دیالوگی در فیلم سینمایی آینه بغل از جواد عزتی گفته شد که برایم جالب بود. همسردوستش از او پرسید شما در اینجا زندگی می کنید  و او گفت:« نه ولی گاهی به اینجا می آییم که فراموش نکنیم از کجا به کجا رسیده ایم». البته این دیالوگ برای لاپوشونی یک دروغ بود اما دیالوگ زیبا و تاثیر گذاری بود. اینکه نباید محیط زندگیمان را فراموش کنیم. هر جایگای که الان دارید مدیون محیط و افرادی بوده که در گذشته شما تلاش های زیادی کرده اند.

احساس پیوند با خانواده تاثیر بسزایی روی فرد دارد

 بروس نایلر

دانستن پیشینه خانواده و اطلاعات خانواده باعث می شود که کودکان با اعتماد به نفس بیشتری عمل کرده و کار درست تری را انجام بدهند.

داشتن زمینه ای با چیزی بزرگتر از خودتان و تاکید مداوم بر اصالت گروه باعث عملکرد بهتر شما می شود.

خانواده ها معمولا سه سناریوی کلی را از پیشینه خانواده برای بچه هایشان تعریف می کنند. سناریوی پیشرفت، سقوط و سناریویی که نشان می هد زندگیشان مرتب بالا و پایین شده است.

توصیه می شود که والدین فعالیت هایی طراحی کنند که به فرزندانشان حس عمیقی از تاریخ شخصی خانواده بدهند. خلق سنت ها، مانند رفتن به تعطیلات یا انجام کارهای خاص در قالب خانواده برای رشد و پیروزی بلند مدت کودکان موثر است.

هرچقدر بیشتر نسبت به تاریخچه خود حس داشته باشید، حس بیشتری برای کنترل زندگی خود دارید و بافت بیشتری در اطراف خود خواهید ساخت و سلامت تر خواهید بود.

شما اسیر گذشته خود نیستید ولی باید به آن افتخار کنید.

شما علت موفقیت های خود نیستید، بلکه محصول محیط در حال تغییر خود هستید.

خودساخته بودن یک خیال باطل است. مردمان بسیاری نقش های آسمانی ایفا کرده اند تا شما زندگی اکنونتان را داشته باشید. حواستان باشد به آنها نشان دهید شکر گزار هستید. مایکل فیشمن

اگر افرادی که اکنون در جایگاه شما نیستند، همان محیطی را داشتند که شما از آن برخوردار هستید، ممکن است روزی همان شوند که شما هستید.

نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده

لیلا علی قلی زاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.