لیلا علی قلی زاده

از خودشناسی تا کشفیاتی درباره نویسندگی


از خودشناسی تا کشفیاتی درباره نویسندگی

امروز داشتم به این فکر‌ می‌کردم که چرا هربار که می‌خواهم بنویسم، نوشته‌هایم جور دیگری می‌شود.برایم زیاد پیش می‌آید هر وقت به سراغ نوشته‌ام می‌روم، فکر می‌کنم کسی غیر از خودم آن را نوشته است. یعنی دستور پخت نوشته‌هایم یک جور نیست. خودم هم گاهی نوشته‌هایم را نمی‌شناسم.

چرا نوشته‌هایم فاقد سبک است؟

نوشته‌هایم گاهی پر از سوز و گداز می‌شود و گاه دیگر پر از حس شوخ طبعی و این‌ها همگی به حالات روحی من بستگی دارد.

خوب تا حالا به این نتیجه رسیدیم که حالات روحی بر روی سبک و سیاق نوشته تأثیر می‌گذارد.

گاهی پیش می‌آید که کتابی از حضرت چخوف بخوانم آنگاه نوشته‌هایم با کلاس و دهن پر کن می‌شود و گاهی هم که کتاب‌های سخیف بازاری می‌خوانم، نوشته‌هایم مثل حالا به سبکی می‌شود که معلوم نیست ازکجا نشأت گرفته است. خدا را هزار مرتبه شکر که از وقتی پرنده خوش اقبال شاهین بر ایستگاه نویسندگی‌ام نشست، کمتر به سراغشان می‌روم.

خواندن کتاب و  بلافاصله نوشتن بعد از یک کتاب هم می‌تواند روی سبک نوشته تأثیر بگذارد.

 خودشناسی یا جهان بینی

حالا قصه این خودشناسی ما به این جا می‌رسد که عده‌ای می‌گویند خودشناسی به چه کارت می‌آید و باید بروی سراغ جهان بینی و ما هنوز اول راه خودشناسی دو دل می‌شویم که چه بکنیم. این طرفی برویم یا آن طرفی و همان عده‌ای که خوب خودشان را می‌شناختند و به گمانشان ما را هم می‌شناختند، کل مطلب را نخوانده بودند که مراد از خودشناسی، ماندن در وجود خود نیست و ما سعی می‌کنیم به کمال و هدف غایی‌مان که همان خداشناسی است برسیم و صد البته که رسیدن به این مرحله کار هرکسی نیست و ممکن است هزار بار مثل دفعه‌های پیش زمین بخوریم و یکی بیاید و ما از کلاس بندگی بیرون بیندازد و دست بسته تحویل شیطان بدهد و از آنجایی که شیطان هم خیلی ما را عددی حساب نمی‌کند، باز از کلاسش در می‌رویم و به کلاس خودمان برمی‌گردیم.

زمان خودشناسی

اگر صرفاً خودشناسی به خاطر بعد مادی باشه، حرف این عده کاملاً صحیح است و واقعاً در این سن و سال شاید کار بیهوده‌ای به نظر برسد. شناخت از خود یکی از مهم‌ترین مواردی است که متاسفانه در دوران نوجوانی به ما آموزش داده نمی‌شود و انگار موضوعی بدیهی است که باید همه آن را بدانیم. اکثر تصمیم‌های سرنوشت‌ساز زندگی‌مان را هم در همان دوران می‌گیریم. دورانی که شناختی از خود نداریم باید با انواع و اقسام هدف‌گذاری‌ها و تصمیم‌های بزرگ، سرنوشت زندگی‌مان را رقم بزنیم.

آما تا آنجا که یادم می‌آید و در داستان‌ها خواندم، مولانا تا قبل از آمدن شمس تبریزی و شنیدن حرف‌های او خودش را یک واعظ و سخن‌ور می‌دانست و آن زمان هنوز مولانا نشده بود؛ اما بعد از شناخت شمس، دریچه دیگری برای او در جهان شناخت باز شد که فهمید بیشتر از آنکه واعظ باشد، شاعری سوفی مسلک است و بعد آن آوازه شهرتش به کل جهان رسید. پس با این اوصاف شناخت در هر سنی می‌تواند صورت بگیرد و به قول معروف ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است مگر اینکه ماهی ها قبلاً در آب مرده باشند. پس تا وقتی زنده هستیم، می‌توانیم قدمی در راه شناخت خودمان برداریم.

خوب برگردیم سر همان مطلب اول و خودشناسی را بگذاریم همین جا بماند تا از این آشفتگی رها شویم.

شناخت سبک و سیاق در نویسندگی تا خودشناسی

باید چقدر زمان بگذرد تا یک نویسنده به سبک و سیاق خاص خودش دست پیدا کند؟ ما نویسندگان تازه‌کار در ابتدای کار مثل نقاشان تازه‌کار از این اثر و آن اثر رونویسی و کپی برداری می‌کنیم تا به مرور زمان دستمان بیاید که چطور باید بنویسیم و ممکن است هزار بار به خطا برویم و دوباره از اول شروع کنیم. اصلاً مگر می‌شود که خطا نرفت. در مسیر خودشناسی متوجه می‌شویم که ذات انسان پر از اشتباه و خطا است. انسانی که عاری از خطا باشد، معصوم است و اصلاً در مسیر اشتباه‌ و کسب تجربه‌ می‌تواند به مرحله خودسازی برسد. اگر قرار باشد که انسان هیچ راهی را اممتحان نکند، چطور می‌تواند، به اشتباه یا درست بودن راه پی ببرد. البته برخی اشتباه‌ها هزینه‌های جبران ناپذیری دارند و ممکن است انسان را به ورطه تباهی بکشانند. که اینجا حضور راهنمایی مطمئن که بتواند دستت را بگیرد اهمیت پیدا می‌کند.

اهمیت داشتن راهنما در سیر و سلوک

دانشجو که بودیم یک استاد راهنما داشتیم که اجازه می‌داد قشنگ به بن بست بخوریم و بعد دستمان را می‌گرفت و ما رو به اول راه درست هل می‌داد. منظور من از این راهنماها نیست. منظورم راهنمایی است که در تمام طول مسیر با نشانه‌ها تا حدودی درست و غلط را به شما نشان دهد و بیشتر از آن کمک کند تا خودتان به تشخیص درباره درست و غلط یک مطلب برسید. برای همین صرف علاقه به یادگیری و شناخت در یک باب نمی‌شود فردی به مقصد هم برسد. باید کسی که این راه را رفته باشد، راهنمایمان باشد.

در زمینه خودشناسی کتاب‌های زیادی به عنوان راهنما وجود دارد که در مقاله‌های آتی به آن‌ها می‌پردازیم.

لیلا علی قلی زاده

6 پاسخ

  1. نکته های جالبی بود دقیقن چنین تجربه های رو راجع به نوشته هام داشتم.
    گاهی با خواندن نوشته‌های گذشته یاد حال و هوای آن روزم افتادم.
    عالی نوشتید دوست عزیز

  2. چقدر خوب بود مقاله تون. اما با یه جاش مخالفم. این که شیطان ما رو عددی حساب نمی کنه ترفند خود شیطانه تا ما رو بیشتر و بیشتر مستاصل و نگران بکنه. شیطان کیلو چنده😊💚

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.