لیلا علی قلی زاده

احساساتتان را انکار نکنید.(پنجاه و نهمین ایده از صد و یک ایده توسعه فردی)

احساساتتان را انکار نکنید.

چرا این فصل را نوشتم؟

من همیشه می خواستم با زبانم احساساتم را مخفی نگه دارم. اما زبان بدنم قادر به این پنهان کاری نبود. همین باعث شده بود که زبان بدنم با شدت بیشتری احساستم را بروز دهد. همین مسئله یکی از دغدغه هایی بود که مدام ذهنم را به خود مشغول نگه داشته بود. زمانی که توانستم  با این مشکل تا حدودی دست و پنجه نرم کنم و بر ان فائق شوم، تصمیم به نوشتن این فصل گرفتم.

آلن دوباتن در کتاب خودشناسی در مبحث راست‌گویی و انکار می‌گوید، ما اغلب به خودمان دروغ می‌گوییم زیرا می‌خواهیم مانع درد و رنج شویم. داشتن احساساتی از قبیل حسادت به دوست، خواهر، برادر یا حتی مادرمان به حدی برای ما نابهنجار است که ما همیشه از پذیرش آن سرباز می‌زنیم و مرتب خودمان می‌گوییم که چنین احساسی واقعیت ندارد؛ اما مسئله این است که ما مدت طولانی نمی‌توانیم احساساتمان را انکار کنیم. چراکه این احساسات بالاخره به شکلی دیگر خودشان را بروز می‌دهند و برایمان مخاطره‌آمیز می‌شوند.

اغلب با انکار احساسمان و دروغ گفتن به خودمان می‌خواهیم تصویر خوبی که از خودمان داریم را حفظ کنیم و با این کار به آرامش می‌رسیم. ما حتی گاهی احساساتی از قبیل عشق و دوست داشتن را هم پنهان می‌کنیم. تجربه‌های قبلی که داشته‌ایم مانع از این می‌شود که شفاف باشیم و همیشه سعی می‌کنیم احساساتمان را انکار کنیم. نمی‌خواهیم کسی خود حقیقی ما را ببیند چون برای خودمان زجرآور است که ما تا این حد شکننده و ضعیف هستیم.

زمانی که پیش‌نویس اولیه این فصل را می‌نوشتم سرشار از احساسات ضدونقیضی بودم که سعی در پنهان کردنشان داشتم؛ اما امروز کاغذ و قلمی کنارم گذاشتم و مرتب احساساتم را یادداشت می‌کنم.

شاید شما بگویید چه اشکالی دارد که به خودمان دروغ بگوییم. وقتی با دروغ گفتن احساس آرامش می‌کنیم چرا نباید به خودمان دروغ بگوییم؟ این اعتراف به خود باعث می‌شود که بار ذهنی که درونمان وجود دارد و ما را از فکر کردن به کارهای مهم‌تر بازمی‌دارد، برداشته شود و با ذهنی وسیع‌تر به کارهای ضروری و مهمم رسیدگی کنیم.

 

هزینهٔ آرامش کوتاه‌مدت حاصل از دروغ برایمان خیلی سنگین است:

  • فرصت‌های مهمی برای رشد و یادگیری را از دست می‌دهیم.
  • چیزهایی که انکارشان می‌کنیم دردناک هستند؛ اما همین‌ها درس‌هایی در خودشان دارند که برای رشد و توسعه ما حیاتی هستند.
  • دیگران کمتر تمایل پیدا می‌کنند که با ما معاشرت کنند. فردی که همیشه احساسات خودش را انکار می‌کند شاید خیلی خاص و بی‌عیب و نقص جلوه کند. همه افراد دارای نواقص و عیوبی هستند که خودشان کاملاً به آن‌ها واقف هستند. هیچ‌کسی نمی‌تواند با فردی که همیشه بی‌نقص به نظر می‌رسد ارتباط دائمی داشته باشد.
  • علائم مضری در ما شکل می‌گیرد. اگر حقیقت را بروز ندهیم به شکل ناراحتی‌های جسمانی خودش را نشان می‌دهد. مثل بی‌خوابی، ناتوانی جنسی و…

برای اینکه بتوانیم راست‌گویی را تمرین کنیم و احساساتمان را پذیرا باشیم، بایستی از شدت خطر و شرم ناشی از اعتراف بکاهیم و تصورمان از امر متعارف و طبیعی را وسعت بدهیم و خیلی از ویژگی‌های بد اخلاقی که گاهی سراغمان می‌آید را طبیعی تلقی کنیم.

نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده

 

 

لیلا علی قلی زاده

4 پاسخ

  1. برای من هم پیش آمده که احساساتم را انکار کنم. در بیشتر موارد بعد از انکار دچار خشم نسبت به خودم می شوم. از اینکه نمی توانم اخساساتم را به درستی نشان دهم ناراحت می شوم و شروع به خود خوری می کنم.

  2. به این روی قبله اگه من احساساتمو انکار کرده باشم 😊من فقط مدت زیادی درگیر کارهای مختلف بودم که فک کنم گوش شیطون کر ، دست و پاش چلاق ، چشماش کور ، دندش نرم ، همین یه ساعت پیش ازشون خلاص شدم . حالا برم ببینم نویسنده نوپا چی نوشته . راستی نمیدونم چرا گوشم داره زنگ می‌زنه . فک کنم دارین غیبتمو میکنین . عجیب به این چیزا اعتقاد دارم . 😊

    1. سلام خیلی وقت بود که نبودید و کم پیدا بودید. من فقط تو دلم میگفتم که سایتم یک خواننده ثابت داشت که حالا اونم نیست. اما از غیبت خبری نبود. اما برای بقیه نظراتتون فعلا جوابی ندارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.