طاووس
موضوع نوشتن امروز را شب پیش بر عهده من گذاشته بودند. به اطراف نگاه کردم تا موضوعی را بیابم که بابتش بتوان چندخطی نوشت. چیزهای زیادی در اطرافم وجود داشت؛ اما ذهنم پر کشید و رفت به میان نقاشیها و پای طاووس به میان آمد.
امروز هرچه میخواهم درباره طاووس بنویسم، برایم دشوار است. چراکه سالها پیش مردی چون علی (ع) که نویسندهای قهار بوده است همه را نوشته است. به سراغ نهجالبلاغه میروم. مدتهای مدیدی است که آن را باز نکردهام. این نهجالبلاغه هدیه یکی از آشنایانم بوده است. وقتی اولین عید بعد از ازدواجم به خانهشان رفتم یک نهجالبلاغه بهعنوان عیدی به من داد. آن اوایل کمی خواندمش و بعد به کناری گذاشتمش. یادم نمیآید که چرا دیگر نخواندمش؛ اما امروز دوباره آن را باز میکنم و میخوانم.
خطبه ۱۶۴ که در آفرینش طاووس است را میاورم. چنان زیبا از مقدمه به میانه کلام رسیده است که از خواندنش حظ میبرم. در مقدمه از آفرینش تمام موجودات توسط خداوند تعالی گفته است. آفرینشی که هر موجود را خصایل خاصی بخشیده است و بعد به شگفتانگیزترینشان که همان طاووس باشد پرداخته است. همهچیز را درنهایت زیبایی وصف کرده است. این میانه و بدنه کلام بیش از دو صفحه به طول انجامیده است. بااینکه اصل کلام است اما درباره آن هیچ نمیگویم که خودتان به سراغش بروید و خط به خطش را بخوانید که قلم من از نوشتن زیباییهای کلام مولا عاجز است.
در آخر میگوید «پس چگونه میتوانند اندیشههای ژرفنگر، اینهمه زیبایی را وصف نمایند. یا عاقلان صاحب قریحه به حقیقت آن برسند، یا وصّافان سخنور، اوصاف او در سلک عبارت کشند. اوهام از درک خردترین عادتهایش عاجز آید و زبانها از توصیف آن بماند. منزه است خداوندی که عقلها را خیره ساخته از وصف موجودی که آشکارا در برابر چشمانشان جلوهگر است، موجودی محدود و مخلوق و پدید آمده از اجزا و رنگها. آری، زبانها را از وصفش عاجز ساخته و از ادای وصف آن بازداشته.»
و حال من چه بگویم وقتی خطبهای وجود دارد که زیباییهای طاووس را در غایت زیبایی به تصویر کشیده و بازهم ادعا میکند که زبانها از وصف زیباییهایش عاجز هستند. این موضوع انتخابی برایم یک دستاورد داشت و آن این بود که از نهجالبلاغه غافل نشوم که هم درس زندگی است و هم درس نویسندگی.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده