حرفتان را بزنید.
خیلی از افراد از ترس اینکه دیگران ناراحت بشوند، عقایدشان را مطرح نمیکنند. وقتی از کسی دلخور میشوند به او نمیگویند. وقتی همسایهشان در ساعت استراحت آنها رفتار آزاردهندهای انجام میدهد، از او نمیخواهند که این کار را متوقف کند. آنها همه دلخوریهایشان را در دلشان نگه میدارند. من هم همینطور بودم. وقتی از نزدیکانم ناراحت بودم، سکوت میکردم. این ناراحتی در چهرهام کاملاً مشخص بود؛ اما حاضر نبودم درباره ناراحتیهایم با آنها صحبت کنم. این رفتار خصمانه باعث شده بود، احساس کنم دیگران من را دوست ندارند و از میانشان طردشدهام؛ درواقع در روابط نزدیک، خیلی راحت میشود این مسائل را مطرح کرد؛ اما در رابطه با یک دوست سختتر است.
اگر بدانیم که بیان کردن مشکلات و دلخوریها ممکن است پیوندهای عاطفی با دوستانمان را قویتر کند، حتماً این کار را انجام میدهیم؛ اما ما غالباً فکر میکنیم که بیان این دلخوریها ممکن است باعث از بین رفتن دوستیها بشود، برای همین بهسختی آنها را بیان میکنیم.
شانون کالبرگ مشاور ازدواج و خانواده در این رابطه میگوید: «سخت است بدون صدمه زدن به احساسات دیگران یا پایان دادن به یک دوستی در رابطه صداقت داشته باشیم.»
حالا سعی میکنم هر رفتاری که موجب ناراحتیام میشود را بدون کنایه زدن خیلی راحت ابراز کنم. البته کار سختی است و در بعضی مواقع هنوز هم میترسم. با اینوجود هرروز آن را تمرین میکنم.
نمیتوانیم از دیگران انتظار داشته باشیم که تمام احساسات ما را متوجه بشوند و حرفهای نگفتهمان را از نگاهمان بخوانند؛ بنابراین بیایید از امروز به بعد هر وقت از دست کسی ناراحت شدید بهجای قیافه گرفتن و سکوت کردن حرفتان را بزنید. حتی اگر طرف مقابلتان فردی غیرمنطقی باشد و بخواهد در مقابل شما جبهه بگیرد، بازهم شما با آرامش حرفتان را بزنید.
حالا سؤالی که اینجا پیش میآید این هست که چگونه به دیگران بگوییم که از دستشان ناراحت هستیم، بدون اینکه دلخوری ایجاد بشود؟
راهکار:
قبل از اینکه حرفی بزنیم این سؤال رو از خودمان بپرسیم که واقعاً کاری که دوست یا آشنای ما انجام داده یا حرفی که زده موجب ناراحتی ما شده است؟ آیا این کار یا رفتار را بارها نسبت به من انجام داده است؟ یا رفتاری که انجام داده خاطره دیگری را برای ما تداعی کرده و منشأ دلخوری ما از جایی دیگر است؟ بنابراین قبل از بیان احساسات باید با خودمان شفاف و صادق باشیم و دقیقاً بفهمیم که از چه چیزی ناراحت هستیم.
در مرحله بعدی باید مکالمهای که میخواهیم با دوستمان داشته باشیم را جلوی آینه تمرین کنیم. به دوستمان بگوییم میخواهم در رابطه با موضوعی با تو صحبت کنم. بعد مکالمه رو با یک تأییدیه مثبت نسبت به دوستمان شروع کنیم؛ سپس بهطور کامل واکنشهایمان را در برابر رفتار دوستمان برایش توصیف کنیم. بعد از آنهم با یک تشکر از اینکه به حرفهایمان گوشداده مکالمه را به پایان برسانیم. البته این روند خیلی سخت است و نیاز به بارها تمرین دارد؛ اما چیزی که با انجام این کار اتفاق میافتد این است که دیگر ما حجمی از دلخوریهای کینهتوزانه را با خودمان حمل نمیکنیم و به آرامش میرسیم.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده
2 پاسخ
عاقا پاراگراف اولش ، درست میگه . میگه نباید از ترس اینکه نویسنده نوپا ناراحت بشه ، حرفارو نزد . میگه یا من درست میگم یا غلط . اگه درست میگم که خب نویسندهنوپا نباید ناراحت بشه چون من درست میگم . اگرم غلط میگم که یعنی نویسنده نوپا درست میگه و بازم اون نباید ناراحت بشه ، چون داره درست میگه . خلاصه یعنی حرفامونو بزنیم ، نویسنده نوپا هم ناراحت و دلخور نمیشه . خب یه سوال باقی میمونه . اگه ناراحت شد چی ؟ جوایش پر واضحه . یعنی برخی از ایدههای توسعه فردی روی خودِ نویسندهنوپا عمل نکرده . ولی خبر خوب اینه که تا اینجا موردی دال بر وجود تناقض رفتاری مشاهده نشده و نویسندهنوپا ، مقتدر و پرصلابت به پیش میرود .
من به اون قسمتش فکر نکردم ولی چه کاریه ادم یه حرف رو توی دلش نگه داره و مرتب خودش رو با اون حرف اذیت کنه. من قبلا خیلی وقت می شد که حرفام رو توی دلم نگه می داشتم الانم یا حرفم رو میزنم یا اگرم نتونستم بزنم روی کاغذ یه نامه می نویسم. مشکل قبل از اینکه نامه رو به طرف مقابلم بدم حل میشه.