از آدمهای سمی دوریکنید.
همه ما در زندگی گاهی با آدمهایی مراودات داریم که در حضور آنها احساسات خوبی را تجربه نمیکنیم.
ارتباط با آنها منجر به از دست دادن همان حال خوب خودمان و بلکه از دست دادن انرژی زیادی هم میشود، چنین افرادی در علم روانشناسی به افراد سمی معروفاند. احساس میکنیم آنها در مورد ما با خصومت صحبت میکنند و مدام میخواهند ما را تحقیر کنند.
افراد سمی افرادی هستند که حضورشان رابطه را مسموم میکند و نبود آنها شرایط بهتری را ایجاد میکند، ولی بنا به دلایل و شرایطی این افراد در سراسر زندگی ما حضور دارند. وجود بسیاری از خصیصههای اخلاقی باعث میشود که فرد رابطهای مسموم را با دیگران داشته باشد. یکی از خصیصههای این افراد منفی نگر بودنشان است یا اینکه بهشدت حسود میباشند و از دیدن پیشرفت در زندگی سایرین خوشحال نمیشوند و تلاش میکنند تا بقیه را از رسیدن به موفقیت بازدارند. آنها با حرف و رفتارشان روح ما را خدشهدار میکنند و به زندگی ما بهطور مستقیم یا غیرمستقیم آسیب میزنند.
در اینجا بهصورت خلاصه برخی از ویژگیهای افراد سمی را ذکر میکنم و در پایان نحوه ارتباط با آنها را هم یادآور میشوم.
بنابراین به کمک این ویژگیها این افراد را شناسایی کرده و نحوه ارتباط با آنها را یاد بگیرید که کمترین آسیب را ببینید.
ویژگیهای افراد سمی:
آدمهای منتقد
نوعی از آدمهای سمی، افرادی هستند که خیلی اهل قضاوت کردن و انتقاد کردن از ما هستند، آنها با کوچکترین چیزهایی که از ما میبینند ممکن است به ما انتقاد کنند و مسلم است که ما در رابطه با این افراد چقدر احساس ناامنی میکنیم.
آدمهای کنترلگر
افرادی که دوست دارند دیگران را کنترل کنند، چون خودشان احساس میکنند همهچیز را از همه بهتر میدانند، آنها اعتقاددارند برای همهچیز راهحلهای درست و عالی دارند، بنابراین با این گروه افراد مدام در کلنجار هستیم. یکی از نزدیکانم بهشدت کنترلگر بود و در حضور او حتی یک لیوان را هم با ترسولرز میشستم و مدام نگران شکسته شدن لیوان بودم. متأسفانه این فرد فکر میکند هیچکسی جز او قادر نیست کاری را درست انجام دهد. این شخصیت کنترلگر او مدتها از من یک انسان ضعیف ساخته بود.
افراد دروغگو
آدمهایی هستند که خیلی راحت دروغ میگویند، آنها فضای زندگی یا شغلی شما را سمی میکنند، چون هیچوقت نمیدانید که آنها کی راست و کی دروغ میگویند، بنابراین همیشه در برابر آنها احساس بلاتکلیفی دارید و انرژی زیادی از شما در رابطه با این آدمها از شما صرف میشود.
افراد سرزنشگر
افراد سرزنشگر هم نوع دیگری از افراد سمی هستند که میتوانند در ما احساس ناامنی ایجاد کنند، این افراد بهطورمعمول اعتمادبهنفس ضعیفی دارند و در رابطه با دیگران، برای پنهان کردن اعتمادبهنفس ضعیف خود آن را با تحقیر دیگران میپوشانند. این افراد حتی در لابهلای تعریف و تمجید خود از دیگران نیز تحقیر میکنند. متأسفانه من گاهی در رابطه با فرزندم دچار این خصیصه میشوم اما زود به خودم نهیب میزنم که از این کار اجتناب کنم.
افراد خودشیفته
آدمهای خودشیفته و خودمحور در ارتباط با دیگران فقط خودشان را میبینند و فقط درباره چیزهایی که به آنها مربوط است صحبت میکنند و بیشتر، خودشان محور گفتوگوهایشان هستند پس نمیتوانیم با این افراد رابطه صمیمانهای داشته باشیم.
اگر چنین فردی شریک زندگی شما باشد، زندگی با آن خیلی دشوار است چون احساس میکنید تمام موضوعات حول محور او میچرخد.
افراد بدبین
آدمهای منفیباف و بدبین نیز نوع دیگری از آدمهای سمی هستند که انسانهای ترسویی نیز هستند، آنها همیشه شاکی و افسردهاند و تفکرات منفی دارند و همهچیز برایشان موردتردید است. هم خودشان ناامنی زیادی تجربه میکنند و هم در ما ناامنی ایجاد میکنند. این دسته، احساسهای منفی شدیدی دارند و آدمهای بدقلقی هستند که افراد دوروبرشان را چه آشنا و چه غریبه با کلام و یا رفتارشان میآزارند و در رابطه استرس ایجاد میکنند.
افراد بیاحساس
نوعی دیگر از انسانهای سمی، آدمهای بیاحساس و بیعاطفهای هستند که در روابط با دیگران خیلی سرد بوده و شما نمیتوانید هیجانهای مختلف را در آنها ببینید.
آدمهای حسود و متملق
آدمهای حسود فضای ارتباط را مسموم کنند. همچنین آدمهای متملق و چاپلوس نیز دسته دیگر هستند که فضای رابطه را زهرآلود میکنند.
معمولاً در محل کارمان با این افراد سمی برخورد میکنیم. افراد ضعیف، بعد از مدتی مبارزه با این افراد میدان را خالی میکنند و از کارشان فاصله میگیرند اما افراد قویتر خودشان را در معرض تیرهای این افراد قرار نداده و بهخوبی تیرهایشان را مهار میکنند.
سالها پیش در یک شرکت خصوصی در بخش تولید مشغول به کار بودم که کارمند جدیدی را برای بخش فروش استخدام کردند. در ابتدای کار به دلیل تجربهای که داشتم، مطالبی را که میدانستم به او آموزش دادم؛ اما یک ماه از همکاریمان نگذشته بود که متوجه شدم او مرتب از من پیش رئیسمان بد میگوید و میخواهد جای مرا بگیرد و همیشه هر وقت که دیرتر میآمدم او را پشت دستگاهم میدیدم. من در ابتدا رفتارهایش را به دلیل کم سن و سال بودن و بیتجربگیاش جدی نمیگرفتم؛ اما بهمحض گرفتن سمتی بالاتر، رفتارهایش بهشدت بد شد و با کارمندان زیردست، تحقیرآمیز رفتار میکرد. چند بار خواستم به او تذکر بدهم اما او ناراحت شد و رفتارش با من هم کاملاً خصمانه شد. من نتوانستم در برابر رفتارهایش تاب بیاورم و تنها از رئیسم خواستم که مراودات من با او را کم کند. این اتفاق افتاد. مدتی اوضاع بر وفق مراد بود؛ اما باز به دلیل حجم بالای کار ارتباطمان بیشتر شد و دوباره او رفتارش را از سر گرفت. این بار من از شرکت استعفا دادم. جالب این بود که او هم یک هفته بعدازآن شرکت بیرون آمد. انگار فقط آمده بود تا روح و روان من را به هم بریزد.
اگر آن روز، نحوه برخورد با آن فرد را میدانستم بههیچوجه میدان را خالی نمیکردم و همچنان در شرکتی که دوست داشتم، مشغول به کار بودم.
اما این سناریو دوباره تکرار شد و تنها مختص به آن شرکت نبود. بارها و بارها این سناریو تکرار شد تا من متوجه بشوم که افراد سمی همهجا وجود دارند و اگر هر بار بخواهم میدان را خالی کنم باید در غار تنهایی زندگی کنم.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده
2 پاسخ
حالا آدم سمّی از کجا گیر بیاریم ؟😊
تا دلت بخواد من دو رو برم دارم. اما خیلی خوبه که از این افراد تو زندگیتون نیست.