چند روزی هست که میخواهم ماجرایی را تعریف کنم؛ اما نمیدانم دقیقن باید از کجا شروع کنم. از دوستیام با زهرا و صدای جادوییاش بگویم یا از اشتیاقم برای خواندن نمایشنامههای وودی آلن یا از باغ آلبالویی که اصلن دوست نداشتم.
چهار پرده باغ آلبالو را خواندم. یک نمایشنامه معروف از آنتوان چخوف. نگاهی به تیوال میاندازم. چندین بار با بازیگران و اجراهای مختلف روی صحنه رفته است. سالنهای تئاتر همه تهران هستند و من محال است که بدون خانواده برای دیدن یک نمایش به تهران بروم. مجبورم تئاترهایی را انتخاب کنم که به مذاق بقیه هم خوش بیاید. باغ آلبالو را دوست ندارم چون تعداد افرادی که در نمایش حضور دارند، زیاد است و من اسامی را مرتب فراموش میکنم. با نمایشنامه مرگ درمیزند ارتباط خوبی میگیرم. با صدای بلند اجرا میکنم. دخترم هم همراهم میشود. او نقش مرگ را میگیرد و من میشوم نات اکرمن. همینطوری که بلند بلند نمایشنامه را میخوانیم و میخندیم، یاد زهرا میافتم. به فکرم میرسد که به او پیشنهاد بدهم که با هم نمایشنامه را بخوانیم. زهرای با انگیزه و مهربان درجا قبول میکند. نمایش کوراغلویی که با صبا اجرا کرده بودند فوقالعاده بود.
با زهرا که نمایشنامه را اجرا میکنیم، دخترم مشتاقتر میشود. چند شب متوالی نمایشهای دیگری از وودی آلن را با هم میخوانیم. هیچکدامشان به اندازه همین نمایش مرگ در میزند وودی آلن به دلش نمینشیند. صدا گذاری برای شخصیتهای بیشتر برایمان سخت است. گاهی صدایمان را فراموش میکنیم.
صدایم را ضبط میکنم و همانطور که زهرا گفته است، فاصلهها را رعایت میکنم و برای زهرا میفرستم. چند روزی طول میکشد تا زهرا کار تنظیمات را انجام دهد.
کار را که میفرستد دخترک از صدای من خوشش نمیآید. میگوید باید بلندتر اجرا میکردی؛ صدای من در برابر صدای پر قدرت زهرا کمی بچگانه است؛ اما زهرا با مهربانی مرتب از من تعریف میکند. داشتن دوستانی که مهرشان را از آدم دریغ نمیکنند، بزرگترین نعمت دنیاست.
باید یاد بگیرم کمی مهربانتر باشم. مثل زهرا، عهدیه، آسیه، مریم و سپیده.
و این هم تجربه مشترک من و زهرا که قرار است در چندین قسمت منتشر بشود.
قسمت اول مرگ در میزند
قسمت دوم مرگ در میزند
قسمت سوم مرگ در میزند
5 پاسخ
چقدر جالب بود. 😍
خیییلی خوب بود. خ ب که نه عالی بود. هم به تو و هم به زهراجان تبریک میگم. صدا پیشگیتون خیلی خوب بود و به زیبایی اجرا کرده بودین. بی صبرانه منتظر قسمت بعدی هستم.👌🏻👌🏻👏👏👏😍😍❤️❤️❤️
ممنونم عزیزم.
مرسی از دلگرمی که دادی
چقدر جالب و زیبا بود متنت و البته قند در دل زهرا آب کن
ممنون لیلون برای این پیشنهاد خوبت
و چقدر جالب که منم داشتم به همین موضوع دوستیمون فکر میکردم، به تشابهاتمون، اینکه در فاصله دور چقدر نزدیکیم.
واقعن بی اغراق خدا می دونه که وقتی اجرا میکردی، لبخند تحسین رو لبم بود و هی می گفتم به به برکانا لیلون.
استعدادی هستی که تازه کشف شده، باور کن.
قربونت برم. تو فقط بیا از من تعریف کن و بمب انرژی من شو. فقط تو رو خدا بعدش چهارپایه رو نکشی پایین(البته این مزاح بود)
صد البته که شما خودتون چشمه جوشان استعدادین.