لیلا علی قلی زاده

سیزایستین

روی سر در قنادی کلمه سیزایستین را می‌بینم. سعی می‌کنم آن را بخوانم. کلمه‌ای که تا کنون به چشمم نخورده است. مثل کودکی هستم که تازه الفبا را یاد گرفته باشد. در ابتدا طوری می‌خوانمش که شبیه کلمات رومی می‌شود. انگار که همردیف با سزار و سناتور باشد و پیش خودم فکر می‌کنم چرا باید سر در یک قنادی چنین کلمه عجیب و غریبی باشد.

راضی به این نمی‌شوم. دوباره بالا و پایینش می‌کنم و با مغز متشتت* شده‌ام، می فهمم که با یک کلمه ترکی مواجه هستم.
یک کلمه ترکی که حتی آن را هم نشنیده بودم. چون در فرهنگ ما سیز ایستین معنی ندارد و کسی به خواست شما اهمیتی نمی‌دهد. پس برای همین این کلمه با آنکه کج‌دار و مریز ترک هستم و نیمچه درکی هم از آن دارم برایم نا آشناست.
بارها در مواجه با افراد مختلف دیده‌ام که خواست خودشان را به آن‌هایی که به جهت احترام و بزرگی‌شان حرفی نمی‌زنند، تحمیل می‌کنند و بعد می‌گویند، من صلاحت را می‌خواهم و کاری ندارند که شاید ما آنقدر رشد کرده باشیم که صلاحمان را بهتر بدانیم.


من ایستیرم واژه آشناتریست.

خلاصه که حالا  که فهمیده‌ام یک کلمه نیست و یک ترکیب دوتایی از دو کلمه جداست عاشق سیز ایستین شده‌ام؛ اما پیش خودم فکر می‌کنم واقعا شیرینی‌های این قنادی مطابق میل من است. اصلن می‌شود مطابق میل همه عمل کرد و به سلیقه تمام مشتری‌ها شیرینی درست کرد و صدالبته که مطابق جیب‌های خالی و وضعیت اقتصادی بد خانواده‌ها هم از آن‌ها پول گرفت. این‌روزها همه قادر هستند شیرینی بخورند، درحالی که مایحتاج اولیه‌شان سر به فلک کشیده است؟


به نظرم که این قناد هم بیشتر همان من ایستیرم مدنظرش بوده و برای رعایت کردن صیغه مشتری مداری به صورت نمایشی آن را نوشته است. تازه از کجا معلوم که بقیه مثل من باهوش باشند(مثلن من خیلی باهوشم) و در نگاه اول متوجه معنای آن شوند و با احساس رضایت و اطمینان کامل وارد قنادی شوند.

*متشتت: پریشان

نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده

لیلا علی قلی زاده

6 پاسخ

  1. منم با دیدن کلمه سن‌ایستین و روم افتادم. اگه نگفته بودی قنادیه فکر می‌کردم پیتزا فروشیه. با ترکی دست و پا شکسته معنیش رو فهمیدم. ممنون از مطلب خوبت. با واژه من ایستیرم یاد آهنگ ابراهیم تاتلیس افتادم.

  2. لیلا جانم تقصیر قنادی بوده که سیز ایستین رو نوشته سیزایستین. منم یاد سیزیف افتادم. اصلن سیزیف چی هست؟ یه دیقه گوشی دستت برم سرچ… باورم نمی‌شه لیلا.
    من دربه‌در دنبال همین مفهوم می‌گشتم. خب پس اون قنادی باید سیزایستین رو اون‌جوری بی‌ریخت می‌نوشته تا تو برات سوال ایجادشه و بعدش بیای اینجا بنویسی و منم امروز صبح تصمیم بگیرم بعد از هزاران قرن بیام سری به وبلاگت بزنم و با دیدن سیزایستین کلمه‎‌ی سیزیف توی ذهنم بچرخه و بگرده و من بعدش برم تو گوگل سرچ کنم و ببینم آب در کوزه و ما گرد و جهان می‌چرخد و خورشود پشتش به ماست.
    ازت ممنونم برای این کنجکاوی. اصلن چی می‌خواستم بنویسم و چی شد.
    فعلن خودافیظ.

    1. وای صبا جان منم از دیشب میام توی وبلاگت تا یه جاهایی میخونم ولی مغزم هنگ کرده نمیتونم تا ته مطلب ادامه بدم و بعد میپرم میرم یه جای دیگه و سعی میکنم بنویسم شاید مغزم حالش خوب بشه اما نمیشه حتی اومدم تو وبلاگت دیدم میخوای بری ساز بزنی رفتم سراغ ساز شاید خوب شم اما پرش مغزم زیاد بود نشد که نشد و اخرین راه چاره چیه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.