چندی پیش شاهین کلانتری در یکی از وبینارهای رایگانش که برای علاقهمندان به نوشتن ترتیب داده بود از چالش جدیدی حرف زد به نام نوشتن صد جمله در روز و خیلیها به این چالش پیوستند.
زمانی که درگیر چالش جملهنویسی شدم، فکر نمیکردم که نوشتن صد جمله کار چندان سختی باشد. برای منی که در روز چند هزار کلمه آزادنویسی داشتم، صد جمله سادهترین کار ممکن بود؛ اما جملهها نباید یک موضوع مشخصی را دنبال میکردند و باید جملاتی جدا از هم میبودند. چند جمله که نوشتم، فکر کردم قادر نیستم آن را به پایان برسانم و از این ضعف و این چالش که ضعفم را به رخم میکشید ملول شدم؛ اما پای تعهدی در میان بود و باید به آن پایبند میماندم.
هیچ وقت قولی که به خودتان دادهاید را نادیده نگیرید و زیر پا نگذارید، چون اعتماد به نفس شما را نابود میکند.
هر طوری بود روی آن صندلی چرمی سیاه نشستم و جملاتی شل و وارفته و آبکی را نوشتم. آن روز هر طوری بود صد جمله را نوشتم. روز بعد هر کاری کردم نتوانستم بیشتر از ده جمله بنویسم. انگار که تمام جملههای عالم را روز قبلش نوشته بودم. سراغ دفتر کلمات تازهام رفتم و سعی کردم با آنها جمله بنویسم. چند جملهای هم با آن کلمات نوشتم؛ اما دچار کمال گرایی شده بودم و نمیتوانستم جملات بیشتری بنویسم. اصرار داشتم در همان تلاشهای اولیه جملات نغزی مثل ویکتورفرانکلین یا ولتر بگویم؛ چون جملاتم آهنگ خوبی نداشت میخواستم تمرین را رها کنم. به سراغ مطالعه رفتم، کاری که برای فرار از نوشتن بارها آن را انجام دادهام. در حین مطالعه متوجه شدم حساسیتم به جملاتی که میخواندم بیشتر شده بود و جملاتی که دوست داشتم را در کاغذی یادداشت کردم.
بعد از چند روز متوجه شدم که این تمرین حساسیت مرا نسبت به جملهها بالا برده است و در مسیر پیادهروی روزانه هم مرتب با تک تک واژهها و کلماتی که میبینم جمله سازی میکنم.
دوباره به تمرین برگشتم و شروع به نوشتن جملات کردم. گاهی قادر نبودم صد جمله را بنویسم؛ اما من تلاش خودم را کرده بودم.
در راه جمله نویسی، از کلماتی که در کلمه برداری پیدا میکنم، فرهنگ طیفی و جملاتی که در کتابها به دلم مینشیند استفاده میکنم و شاید یک ساختار را با کلمات متفاوت بارها پیادهسازی کنم.
شش روز است که جمله نویسی را انجام میدهم و در این مدت متوجه شدهام علاوه بر حساسیتی که روی واژهها و ساختار جملات پیدا کردهام، ذهنم هم سریعتر میتواند از موضوعی به موضوع دیگر برود و در بداهه گویی هم که سابقاً ضعف داشتم اوضاعم بهتر شده است.
پس
دلایلی برای نوشتن صد جمله
- چون نوشتن صد جمله باعث میشود که ذهن پویاتر شود.
- نوشتن جملاتی که هیچ ارتباطی به هم ندارند پرشهای ذهنی را بیشتر میکند.
- ماندن در یک موضوع و غرق شدن در آن باعث میشود که انسان قدرت بداهه پردازیاش را از دست بدهد.
- نوشتن صد جمله بداههپردازی را تقویت میکند.
- حساسیت ما به جملهها و واژگان را بالا میبرد.
- از برابر جملات نویسندگان به سادگی عبور نمیکنیم.
- دید قویتری برای دیدن عبارات نغز میدهد.
- باعث میشود که موجزتر سخن بگوییم.
- دست ما در نوشتن عبارات موجز سریعتر میکند.
- قلم ما را قویتر میکند.
- استقامت ما را در مسیر نوشتن بیشتر میکند.
- فقدان کلمات و واژههای مناسب را به ما یادآوری میکند.
- قدرت ما را در به کارگیری کلمات جدید بیشتر میکند.
- ایدههای تازه در حین نوشتن جملات متبلور میشود.
- ذهن ما را به چالش میکشد و در تمام طول روز به دنبال جملاتی میگردیم که ارزش نوشتن داشته باشند.
- به طور غیر مستقیم تمرکز ما را در نوشتن هم تقویت میکند.
- باعث میشود که در وبگردیها هم که غالباً در اوقات خستگی و برای استراحت است، به دنبال جملات و کلمههای خوب در میان متون به ظاهر بیاهمیت باشیم.
پس اگر میخواهید که شما هم از مزیتهایی که در بالا ذکر شد بهرهمند شوید به چالش نوشتن صد جمله در روز ملحق شوید.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده
8 پاسخ
با اجازهی لیلا عزیز، دلیل هجدهم رو هم من اضافه میکنم.
صد جمله سرعت نوشتن رو بالا میبره.
من اوایل چهل دقیقه برای نوشتن صد جمله وقت میزاشتم و حالا در بیست دقیقه انجامش میدم.
منم با اجازتون دلیل آخر رو تو مطلبم میارم. مرسی از شما
لیلا جان منم عاشق این صد جملهام و از اون روز به بعد دارم انجام میدم.
چه خوب من بعضی روزها نمیرسم ولی استمرار و مداومت ما رو به نتایج خوبی میسونه
صد جمله در روز چالش خیلی خوبیه. به نظرم سخت میاد ولی دلم میخواد انجامش بدم. ممنون از معرفی این تمرین خوب و مفید.
منم چند روزه نرسیدم اون رو انجام بدم ولی واقعا موثر و مفیده
ممنون لیلون که درباره ۱۰۰ جمله انقدر قشنگ گفتی
منم تو این چالشم
چه خوب تو هم که متعهد هستی و به بهترین نحو از پس چالش برمیایی