"زندگی نامه اعتلای شخصیت است و شخصیت آفت زمان ماست."
توماس کوتور
توماس کوتور نقاش آکادمیک و جمهوریخواه فرانسوی بود.
کوتور در سال ۱۸۱۵ در سنلیس واقع در شمال فرانسه متولد شد. پدرش یک کفاش بود و در سال ۱۸۲۶ به همراه خانوادهاش به پاریس نقل مکان کرد و در آنجا به تحصیل در رشته نقاشی مشغول شد. استادان توماس، ژان گروس و پل دلاروش بودند. ژان گروس بیشتر به خاطر کارهای تاریخیاش و به تصویر کشیدن جنگهای نظامی دوران ناپلئون شهرت داشت. و دلاروش همراه با پرترههای عظیم، تصاویر تاریخی و نظامی را هم میکشید. تأثیر این دو هنرمند در کارهای اولیه توماس کوتور به خوبی مشهود است. این تأثیر را میتوانید در ابعاد کار، جزئیات و موضوعات انتخابی به خوبی مشاهده کنید. توماس بارها(شش بار)برای بدست آوردن فرصت تحصیل در آکادمی فرانسه واقع در شهر رم، وارد رقابت برای کسب جایزه رم شد که متاسفانه مقام اول را نیاورد و مقام دومی را کسب کرد. بعد از اینکه بورسیه آکادمی فرانسه را از دست داد، به ناچار آتلیه هنری خودش را افتتاح کرد و به تدریس نقاشی مشغول شد. بعد از افتتاح آتلیه بود که کمکم به شهرت رسید.
در طول حیات خود به هنرمندانی چون ادوار مانه، هانری فانتین لاتور، آنسلم فویرباخ و پیر سیسیل پوویس دو شاوان درس داد.
با وجودی که خودش نقاشیهای سنتی میکشید؛ اما طرز فکرش نوین بود و اعتقاد داشت که قرار نیست همه به یک سبک و سیاق نقاشی کنند و آموزههای او در شکلگیری مکتب امپرسیونیست نقش پررنگی داشت.
او به خاطر پرترههایش، همراه با صحنههای مذهبی و تاریخی، که محبوبترین ژانر نقاشی در قرن نوزدهم بود، به شهرت رسید. بسیاری از آثار او در دوره حیاتش به موزه لوور راه پیدا کرد؛ اما بیشتر نقاشیهای او توسط مجموعهداران کوچک خریداری شد.
با این وجود نسبت به هم عصران خود مانند ادوارد مانه و کلود مونه کمتر شناخته شده است. شاید یکی از دلایل فراموش شدن اسم او در طول تاریخ، نیمه کاره گذاشتن نقاشیهای دیواری است که کلیسا به او سفارش داده بود.
با اینکه کوتور در عصر خود بسیار مشهور بود؛ اما این رد کردن کار کلیسا به قیمت نابودشدن جایگاه تاریخی او تمام شد.
از کوتور تکنیک و اصول نقاشیش به یاد مانده است و روشها و طرز تفکر او راه را برای هنرمندان مشهوری مثل مانه و ونگوگ باز کرد.
سبک نقاشی کوتور در درجه اول کلاسیک بود که نمونهای از هنر قرن نوزدهم فرانسه بود.
او در بسیاری از کارهای خود از رنگهای ملایم و تیره استفاده میکرد که یادآور سبکهای قرن هجدهم بود. یکی از تکنیکهای منحصربهفرد که کوتور از آن استفاده میکرد، نگهداشتن قسمتهایی از پیش طرح اولیه در یک نقاشی نهایی بود.
کوتور همچنین به دلیل روش "نقاشی سریع" که مدتها قبل از دوره امپرسیونیسم به شاگردانش آموزش میداد، شهرت داشت. این تکنیک توسط هنرمندان به ویژه در هنگام نقاشی در خارج از آتلیه مورد استفاده قرار گرفت.
نقاشانی که خارج از آتلیه کار میکردند به خاطر شرایط آب و هوایی و تغییر نور مجبور بودند، خیلی سریع نقاشی کنند.
آموزش کوتور دانشجویان بین المللی را از آلمان، آمریکا و اسکاندیناوی جذب کرد.
تا قبل از چاپ کتاب کوتور آموزش دانشگاهی و آکادمیک تمایل نداشت آموزههای خود را به راحتی در دسترس همگان قرار دهد و هنر هم انحصاری بود؛ اما کوتور قبل از چاپ کتابش تمام آموزههایش را در اختیار هنرجویانش قرار داد.
سبک نقاشی او بیشتر با استفاده از تضادهای تونالیته مشخص میشود که عمدتاً با رنگهای تیره به جز چند جزئیات روشن کار میکند. به عنوان مثال، پرترههای او اغلب روی پسزمینهای خالی نقاشی میشد که فقط سر و شانههای سوژه را از پهلو نشان میداد و امضای او نقاشی یک یقه سفید بود که در تضاد شدید با بقیه نقاشی بود.
کوتور در زمان حیات خود به عنوان یکی از بزرگترین هنرمندان شناخته شده بود.
پس از نقاشی اثر تاریخی خود با نام روم در انحطاط محبوبیت یافت. در واقع بزرگترین و شناختهشدهترین اثر کوتور همین اثر است که در سال ۱۸۴۷ بر اساس گفتههای یک شاعر و طنزنویس به تصویر کشیده شده است.
جوونال: «ما امروز از نتایج مرگبار یک صلح طولانی رنج می بریم. زیان آورتر از اسلحه، تجمل بر ما هجوم آورده و انتقام جهان برده شده را گرفته است.»
کوتور این قطعه عظیم را طی سه سال نقاشی کرد. این نقاشی صحنهای از هرزگی رومیان را در پس زمینه مجسمهها و ستون های سنتی به تصویر میکشد. نمادگرایی در سراسر نقاشی مربوط به باکوس، خدای باستانی شراب، وجود دارد تا حس شادی و جشن را تأیید کند.
در گوشهای از صحنه، دو فیلسوف ایستادهاند - بر خلاف سایر افراد نقاشی، آنها مخالف و سختگیر هستند و به تمثیل نارضایتی از جامعه «متمدن» مدرن میافزایند. این نارضایتی در مجسمههای اطراف گروه نیز منعکس میشود که با ابراز قضاوت و خجالت به عیاشی از بالا نگاه میکنند.
کوتور تعداد زیادی طرح و مطالعات فیگور را برای آماده شدن اثر هنری خودش انجام داد که بسیاری از آنها اکنون در موزه اورسی برگزار میشوند.
یکی دیگر از تابلوهای معروف او تابلوی ثبتنام بود که به سفارش دولت کشیده شد که بعد از رئیس جمهوری ناپلئون و عوض شدن فضای سیاسی دیگر هیچ مناسبتی نداشت. ناپلئون در پس زمینه تصویر از تقاشی دو دختر استفاده کرده است که گویا این دو دختر را از چهره دختران خودش به تصویر درآورده است.
او همچنین معلمی ممتاز محسوب میشد که با روشهای تدریس سنتی دوران خود مخالف بود و سرانجام روش و تکنیکهای خود را در کتابی منتشر کرد و در اختیار هنرجویانش قرار داد.
و سر انجام در سال ۱۸۷۹ چشم از جهان فرو بست.