لیلا علی قلی زاده

تله یادگیری

بهانه‌ای برای اهمال کاری

قبل از اینکه ادامه مطلب را بخوانید به این جمله فکر کنید:« باید بیشتر یاد بگیرم.» این جمله برای شما آشنا نیست؟ تا حالا چندبار پیش آمده است که برای شروع کاری دچار ترس بشوید و به خودتان بگویید که من هنوز آمادگی ندارم و باید مطالب بیشتری را یاد بگیرم؟

 

افرادی که اهمال کار هستند و دائماً شروع کارها را به تعویق می‌اندازند، این جمله برایشان بسیارآشناست. آن‌ها مدام می‌گویند باید بیشتر یاد بگیرم.

بشخصه از این دست افراد بودم و هنوز هم کمابیش ترسم از شروع برخی کارها را پشت این جمله پنهان می‌کنم.

 

یادگیری بیشتر را متوقف کنید و فقط آن را انجام بدهید.

سال دوم دانشگاه یکی از دوستان کاری از من خواست که در حیطه‌ی مطالعات و مهارت‌های من بود؛ اما من نگران این بودم که نکند نتوانم از پس انجام آن کار بربیایم؛ بنابراین از او فرصت بیشتری خواستم که بیشتر یاد بگیرم و بعد آنن پروژه را به اتمام برسانم. درحالی که مدام در حال مطالعه و یادگیری بیشتر بودم، در دل دعا می‌کردم که آن فرد  درخواستش از یادش برود یا اینکه کار را به فرد دیگری بسپارد؛ اما خوشبختانه او فراموش‌کار نبود و درست در زمانی که انتظار نداشتم در جلوی جمع کثیری از دوستانم جلویم را گرفت و چشم در چشم به من گفت که تا فردا باید کار را تحویلش بدهم. دیگر نمی‌توانستم بهانه بیاورم. او مطمئن بود که اگر فرصت بیشتری به من بدهد ترس‌های من که تا به حال در هیچ پروژه خارج از درس‌های دانشگاه شرکت نکرده بودم، بیشتر می‌شود و در نهایت از انجام آن کار سرباز می‌زنم.

 

در حالی‌که در این مدت حتی یک قدم هم برای پروژه برنداشته بودم با کمک دو تن از دوستانم آن را در یک شب به اتمام رساندم. آن شب بیدار ماندم و صبح در حالی که به خودم اطمزنان نداشتم و نگران آبرویم بودم کار را به او تحویل دادم. در کمال تعجب از موشن گرافیکی که اماده کرده بودم خوشش آمد و آن را در کنفرانس خودش در برابر صدها دانشجو نشان داد.

 

آن تجربه، یکی از مهم‌ترین تجربه‌های من بود و بعد از آن توانستم بدون ترس نرم افزاری که بلد بودم را به همکلاسی‌های خود یاد بدهم.

 

یادگیری بیشتر فقط یک بهانه برای اهمال کاری است.

 

هرچه فرصت ما بیشتر باشد، تجربه ما بیشتر نمی‌شود. تجربه در دل کار بدست می‌آید. با بهانه یادگیری بیشتر، ترس‌های ما برای شروع بیشتر می‌شود.

 

نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده

لیلا علی قلی زاده

6 پاسخ

  1. دیروز که باید مقاله نویسنده مدرس رو تایپ و ویرایش می‌کردم همش با خودم می‌گفتم کاش یه روز دیگه وقت داشتم. اما بعد به خودم گفتم فرصت بیشتر یعنی استرس بیشتر. کل روز درگیر مقاله بودم وقتی ارسال کردم حس سبکی کردم و از اینکه زمان بیشتری برای نوشتن مقاله نداشتم خوشحال بودم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.