نقش ما در مرگ مهسا امینی
این روزها جامعه ایران در شوک حادثه ای که برای دختری جوان رخ داد، آشوب زده است. خشم و نارضایتی جمعی باعث شده است که غباری از غم بر تمام خانههای این شهر بنشیند. این حادثه و حواشی بعد از آن همه را عصبی کرده است. موج آنفالو کردن در فضای اینستاگرام و توهین به یکدیگر هم رونق یافته است. موضوع دیگر مهسا امینی نیست.
مهسا امینی یا مطالبه حق
موضوع مطالبه حق است. یک عده مخالف حجاب اجباری هستند و عدهای دیگر موافق این رای و حالا میان این دو گروه درگیری و نزاع صورت گرفته است. یک عده می گویند حجاب امری فردی است و به خود فرد ارتباط دارد و عدهای دیگر که به ظن من به ایمان خود اطمینان ندارند، آن را امری اجتماعی مینامند و میگویند بد حجابی یک نفر عامل به گناه انداختن آنها می شود.
فرض میکنیم حرف آن عده که طرفدار حجاب اجباری هستند درست باشد و حجاب باید اجباری باشد. آیا حجاب اجباری درونی هم میشود؟ والد زورگو شاید به ظاهر بتواند حرف خودش را به کرسی بنشاند؛ اما کودکش در خفا کارهایی به مراتب بدتر را انجام خواهد داد. این اجبار حکومت به داشتن حجاب اجباری دقیقا مثال همان والد زورگو و مستبد است. او نمی تواند با این حربه کسی را باحجاب کند. مشکل از جای دیگری است. مشکل از سستی ایمان است و این سستی در جایی رخ داده است که هیچ کدام موازین شرعی به خوبی رعایت نمیشود و تنها نگاه این دسته افراد به مسئله حجاب است. معلوم است زنی که به زیبایی ظاهری اهمیت میدهد، زیر بار این حرف زور نمی رود.
البته ممکن است که اگر حجاب اجباری نباشد، فحشا و فساد بیشتر از این که در جامعه وجود دارد، گریبان جامعهای را که مدتها گرسنه بوده است بگیرد و مزاحمت برای زنان بیشتر شود که باید برای ان فکر دیگری کرد؛ اما این روش که به خواهند با زود مردم را با حجاب کنند اساساً اشتباه است و با این کار باعث ایجاد نفرت و تفرقه در جامعه می شوند. من به شخصه با حجاب مخالف نیستم و آن را تا حدودی مصونیت میدانم. مسئله من الان حجاب هم نیست. مسئله این است که چرا قوانینی در جامعه وجود دارد که اساساً اشتباه هستند؟ چه کستانی این قوانین را وضع کرده اند؟ این افراد که پست های حکومتی دارند را چه کسانی انتخاب کرده اند؟ شاید بگویید که شما انتخابشان نکرده اید و شما اصلا پای صندوق های رای نرفته اید. مشکل دقیقاً همینجاست که خیلی از افرادی که از وضع حاکم ناراضی هستند، خودشان را کنار کشیدهاند. پست های مجلس تنها به این دلیل که خالی بودند، توسط افراد بی کفایت اشغال شدهاند.
ما مقصر هستیم
فرض کنید یک سال تمام دانش آموزان زرنگ اعتصاب کنند و به خاطر روند کنکور که استرس به جانشان میاندازد، در کنکور شرکت نکنند چه اتفاقی میافتد آیا کنکور به خاطر این اعتصاب حذف میشود؟ خیالتان راحت باشد که چنین اتفاقی نمیافتد و کلاسهای دانشگاه توسط کسانی که اصلاً تلاشی نکردهاند، اشغال میشود. فقط به این خاطر که کلاسها خالی مانده بود.
در جامعه هم همین اتفاق افتاده است. افراد آگاه و روشنفکر خودشان را کنار کشیده اند و نخواستهاند که وارد بازی های کثیف سیاست شوند. نتیجهاش ورود افراد بی کفایت به پست های مهم دولتی شده است و نخبهها و جوانان ما همه به کشوری دیگر مهاجرت کرده اند.
همه ما در مرگ مهسا امینی ها مقصر هستیم. با شورش و اعتصاب مشکل ما حل نمی شود. عاقبت این شورش ها، ایجاد مشکلات جدید و بعد فرافکنیهایی است که در آخر توسط ارکان حکومتی ایجاد می شود. در نهایت ما خودمان را بابت همه اتفاق ها مقصر می دانیم. مثل مسئلهای که چند سال پیش رخ داد و بر سر گرانی بنزین مردم اعتصاب کردند و فروشگاهها غارت شد. چه اتفاقی افتاد؟ با پدیده کرونا، اعتصاب ها در نطفه خفه شد. مشکل ما با ارتقای فرهنگ و مسئولیت پذیری حل می شود. بایستی نسل جدید را به نحوی تربیت کنیم که تنها به فکر خودش نباشد و به منافع جمعی اهمیت بدهد. باید به او یاد بدهیم که فرار راه حل خوشبختی نیست. باید بمانیم و بجنگیم و ایرانمان را آباد کنیم تا زین پس با قوانین احمقانه امنیت مان و آرامشی که در جامعه وجود دارد را مختل نکنیم.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده