قرار ملاقات با هنرمند درون
از صبح منتظر این بودم که دخترک را پیش خانوادهام بگذارم و سر قرار ملاقات با هنرمند درونم حاضر شوم. در تجارب قبلی ناموفق بودم. در هر دو قرار قبلی بیشتر از یک ساعت دوام نیاورده بودم. از روبرو شدن با طفل درونم هراس داشتم. اصلاً بلد نبودم که او را شاد کنم. به نظرم وقت گذاشتن با خودم یک کار تفننی و بیهوده بود. از این کار ابا داشتم. میتوانستم قبول کنم که دخترکم را به شهربازی ببرم و در کنار او شادی کنم؛ اما مسخره ترین کار ممکن برای من این بود که خودم به تنهایی به گردش بروم.
تنها در پارک قدم میزدم. با وجود آهنگی که از بلندگو پخش میشد، غمی را احساس میکردم. با نگاه به آدمهای تنها و غمگین، متوجه شدم این تفریحی نیست که کودک درونم از من بخواهد. شاید پیادهروی برای یک فرد بالغ خوب باشد؛ اما برای یک کودک چندان لذت بخش نیست. مدتها بود که دلم میخواست شطرنج بازی کنم؛ اما بعد از دوران نوجوانی دیگر شطرنج بازی نکرده بودم. میز شطرنجی در پارک، توجه مرا به خود جلب کرد. پشت میز نشستم و در خیال خودم مهرهها را جابجا میکردم. کودک درونم هربار شکست میخورد و از من میخواست به او فرصت بدهم تا خودش را نشان دهد. این بازی دو نفره باعث شد بفهمم که کودک درونم بیش از هر چیزی به بازی کردن و تفریح احتیاج دارد. همان چیزی که به خاطر کار مداوم از او دریغ کرده بودم.
باید کاری انجام میدادم که لذت فراوانی برای من داشته باشد. این همان الهامی بود که در قرار ملاقات با هنرمند درونم دریافت کردم.
طی روزهای بعد هر وقت که دیگر نمیتوانستم چیزی بنویسم. بازی شطرنج را میچیدم و با دخترم بازی میکردیم. شادی ناشی از بازی دوباره مرا به نوشتنی خلاقانه سوق میداد.
برای پرورش خلاقیت به صفحات صبحگاهی و قرار ملاقات با هنرمند درونمان نیاز داریم
درک اینکه صفحات صبحگاهی میتوانند برای بروز خلاقیت ما مؤثر باشند، ساده است؛ اما پذیرش تأثیر قرار ملاقات با هنرمند درون در خلاقیت ما، به این سادگی نیست.
صفحات صبحگاهی و قرار ملاقات با هنرمند درون، در کنار هم مثل فرستنده و گیرنده رادیویی عمل میکنند. با نوشتن صفحات صبحگاهی پیام ارسال میکنید و در ملاقاتهای هفتگی، پاسخ این پیامها را دریافت میکنید.
صفحات صبحگاهی، ما را با اندیشهها و نیازهایمان آشنا میکند. در قرار ملاقات با هنرمند درون، ما شروع به شنیدن راهحلهایمان میکنیم.
قرار ملاقات با هنرمند درون چیست؟
قرار ملاقات، مدت زمان معینی است. مثلاً دو ساعت کامل و متوالی در هفته که آن را به این کار اختصاص میدهید.
در این زمان معین، متعهدانه به پرورش آگاهی خلاق و توجه به نیازهای هنرمند درونتان میپردازید.
نکاتی درباره قرار ملاقات با هنرمند درونتان
اولین بار که با معشوقتان، قرار گذاشتید را بیاد بیاورید، آیا کسی را با خودتان همراه کرده بودید. این قرار ملاقات باید دو نفره باشد. خودتان و هنرمند درونتان. هیچ کسی را نباید با خود همراه کنید. باید از این قرا ملاقات سرشار از شعف و سرخوشی شوید.
در اوج خنده است که کائنات به گسترهیی از امکانات تازه بدل میشود. “جین هوستون”
ممکن است از همین حالا بهانههای شما شروع شود و بگویید که من فرصت برای وقت گذراندن با کودک درونم را ندارم.
صرف وقت با کیفیت عالی با یک کودک یا یک معشوق، ممکن است وحشتناک باشد. هنرمند درون میتواند، هم معشوق و هم کودک باشد. قرار ملاقات هفتگی با هنرمند درون با وجود وحشتناک بودن، بسیار سازنده است.
هنرمند درونتان به دنبال تفریحات گران قیمت نیست. تنها صرف وقت با او، حالش را خوب میکند.
صرف وقت با هنرمند خردسال درونتان برای مراقبت از خویشتن ضروری است.
مکان هایی برای قرار ملاقات
فرقی نمیکند که کجا با هنرمند درونتان وقت بگذارید. فقط باید هنرمند درونتان از این وقت گذرانی لذت ببرد. شما میتوانید:
- به پیاده روی طولانی مدت در جایی جدید بروید.
- کنار دریا برای دیدن طلوع و غروب آفتاب بروید.
- به موزه بروید.
- به نمایشگاه نقاشی بروید.
- به شهربازی بروید.
- فیلمی را به تنهایی ببینید.
- موسیقی تندی را گوش دهید و به رقص و پایکوبی بپردازید .
- یا حتی برای دل خودتان آشپزی کنید و غذایی را که در بچگی عاشقش بودید، برای خودتان درست کنید.
مهم این است که هنرمند درونتان از این کار لذت ببرد و به آرامشی که احتیاج دارد، دست پیدا کند. اگر خوب به او گوش بدهید او به شما میگوید که هنرتان به شادی و سر زندگی احتیاج دارد.
اگر فقط او را به جاهایی ببرید که مخصوص بزرگسالان است و از نظر فرهنگی برایش آموزنده و ارزنده باشد، فریاد میزند که: «من از این چیزهای جدی منزجرم.»
در دل هر کار و اثر ارزندهای بازی تخیل نهفته است.
افرادی که کار خلاقانه میکنند، نیاز دارند که بعد از هر دوره کار مداوم به خودشان استراحت بدهند. قرار ملاقات با هنرمند درون این استراحت را برای آنها ایجاد میکند.
در طول دورههای استراحت پس از فعالیت فشردهی فکری است که گویی ذهن شهودی اداره امور را به دست میگیرد و قادر میشود که ناگاه بینشهای روشنگرانهیی تولید کند که تا این اندازه وجد و سرخوشی میآورند. “فریت جوف کاپرا”
با وجودی که توجه به نیازهای هنرمند درونمان تا این اندازه وجد و سرور برای ما به ارمغان میآورد و باعث تحول در کارمان میشود؛ اما تمام تلاش خودمان را میکنیم که به هیچ وجه با او تنها نباشیم. علت این است که ما از روبرو شدن با او میترسیم.
چرا ما از روبرو شدن با هنرمند درونمان وحشت داریم؟
اگر یک لیست بلندبالا از مزایای روبروشدن با هنرمند درون را در اینجا بیاورم، بازهم بهانه جویی میکنید و سعی میکنید که این قرار ملاقاتها را لغو کنید. درست روز قرار ملاقات با هنرمند درون، به هر پیشنهادی که مانعی برای این قرار ملاقات باشد، جواب مثبت میدهیم. بعد هم میگوییم: «واقعاً فرصت نشد.»
تنها به این دلیل که ما از انس گرفتن و ارتباطی صمیمی میترسیم. وقتی کسی برای ما مهم است، سعی میکنیم که رازهایمان را از او پنهان کنیم تا متوجه جنبههای ضعیف و غیر دوست داشتنی وجودمان نشود. در مواجه با هنرمند درونمان هم ما دچار این احساس هستیم و نمیخواهیم با او صمیمی بشویم. از شنیدن نیازها و ترسهای او ناراحت میشویم؛ اما تا زمانی که با او صمیمی نشویم، رابطه راستینی شکل نخواهد گرفت. در رابطه راستین هر یک از طرفین به دور از تظاهر، آزاد است هر طوری که میخواهد باشد.
برای تمتع از رابطهیی راستین با خلاقیت خویش، باید آن را با صرف وقت و توجه پرورش دهیم. “جولیا کامرون”
قرار ملاقات با هنرمند درون راهی برای پر کردن چاه خلاقیت
خلاقیت را میتوان به چاه یا مخزن یا برکهای تشبیه کرد که تصاویر، آن را پر میکنند. زمانی که کار خلاقانهای انجام میدهیم، دائم در حال مصرف ذخایر این منابع هستیم. زمانی میرسد که دیگر هیچ ذخایری در منابع وجود ندارد. برای این که این اتفاق نیفتد، ما باید دائم آن را پر نگه داریم. برای پر کردن چاه خلاقیتمان نیازمند دیدن تصاویر هستیم. برخی از افراد هستند که وسواس شدیدی به خواندن کتاب دارند و در هر مکانی، به جای دیدن تصاویر، کتاب میخوانند. این کار باعث میشود که منبع به مرور خشک شود.
ما در قرار ملاقات با هنرمند درون آگاهانه به پر کردن چاه مشغول میشویم. لازم است که هفتهای یک بار این قرار ملاقات را داشته باشیم تا منبع خود را پر از ذخایر کرده و در طول دوره کار خلاقانه از آن بهره ببریم.
پر کردن چاه یعنی پرداختن فعالانه به تصاویر برای نوسازی خزاین هنری. هنر زاییده توجه است. “جولیا کامرون”
مغز هنرمند ما، مغزی حسی است. دیدن، شنیدن، بوییدن، چشیدن و لمس کردن میتواند باعث شود که ما تفکری هنرمندانه داشته باشیم. برای پر کردن چاه باید شاد باشیم و به جادو، طب و افسون بیندیشیم و نباید فکر کنیم که از سر وظیفه با هنرمند درونمان قرار ملاقات گذاشتهایم.
هر گونه کار منظم و تکراری میتواند چاه را لبریز کند. برای همین لازم است که این قرار ملاقاتها دائم صورت بگیرد و به یک بار اکتفا نشود.
البته کارهای تکراری دیگری مثل دوش گرفتن، شنا کردن، ریش زدن، ظرف شستن، غذا پختن و جارو زدن میتواند این چاه را لبریز کند. غالباً هنگام ظرف شستن ایدههایی برای نوشتن داستانهایم مییابم.
سخن آخر
ما به صفحات صبحگاهی و قرار ملاقات با هنرمند درون، نیازمندیم تا بتوانیم خلاقیت خودمان را بارور کنیم. برای پر کردن چاه خلاقیتمان نیازمند توجه به تصاویر هستیم. این توجه را میتوانیم در قرارهای ملاقات بیابیم.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده
4 پاسخ
عالی مثل همیشه👏👏
خسته نباشید
سپاس🙏
دوست خوبم عالی بود. منم زمانی که داشتم کتاب حق نوشتن جولیا کامرون رو می خوندم ایده ملاقات با هنرمند درون رو اجرایی کردم. کار خوب و خلاقانه ای است. ولی من متاسفانه تکرارش نکردم. اینطور ایده ها باید زیاد تکرار بشن. راستی برای آشنایی با پیچ و خم موضوع کودک درون کتاب شفای کودک درون هم توصیه شده. موفق باشید.
ممنون عزیزم حتما تهیه اش میکنم