معرفی کتاب مادام بواری نوشته گوستا فلوبر
رمانی که باید آن را بخوانید.
این رمان نخستین اثر گوستاو فلوبر و همچنین یکی از رمانهای پرفروش در سبک رئالیسم است. تراژدی غمانگیز از زندگی زنی است که به دلیل نیافتن عشق حقیقی در زندگیاش در دام فساد و روابط پنهانی افتاده است. لازم به ذکر است که این رمان با الهام از زندگی یک شخصی حقیقی نوشتهشده است.
در تابستان سال ۱۸۴۸، مطلبی در روزنامههای سراسرِ نرماندی (منطقهای در شمال غربی فرانسه) به چاپ رسید:
«زنی بیستوهفتساله به نام دِلفین دلامر که در نزدیکی روئان (زادگاه فلوبر) زندگی میکرد، از روزمرگیهای زندگی مشترک خسته شده بود. او پول هنگفتی را صرف خرید لباسها و وسایل خانگی غیرضروری کرده بود و زیر فشارهای عاطفی و مالی، دست به خودکشی زده بود. یکی از کسانی که این مطلب را در روزنامه دید، رماننویسی بیستوهفتساله و بلندپرواز به نام گوستاو فلوبر بود. او به حدی شیفتهی این داستان شده بود که به توصیهی دوستان خود از آن برای شکلدهی طرح داستانیِ رمان خود استفاده کرد.»
پیام کتاب
اِما شخصیت زن داستان، به دنبال رهایی از زندگی پر از آرامش روستایی و با تصوری اشتباه از عشق، با شارل ازدواج میکند؛ اما شارل مردی است که چنان درگیر حرفه پزشکی خودش است که به نیازهای زن جوان چندان توجه نمیکند و آن شور و هیجانی که اِما به دنبالش بوده، در زندگی مشترک با شارل نمییابد. ازاینرو به کتابها و تجمل پناه میبرد. مدتی بعد عشق درون کتابها را در زندگی حقیقی جستجو میکند و اینگونه زمینه فساد اخلاقی او فراهم میشود. این کتاب شاید در نگاه اول، اِما را با بابت زیادهخواهیهایش مقصر بداند؛ اما اگر خوب مطالب را بخوانید، بیتوجهیها و سادهدل بودن شارل در تباهی زندگیشان مزید بر علت بوده است. در شهری کوچک همه متوجه فساد اخلاقی همسر پزشک شدهاند و بهجای اینکه او را از این راه برگردانند به دنبال سو استفاده بیشتر از او هستند؛ اما پزشک شهر به کار خودش مشغول بوده و بویی از این روابط پنهانی نبرده و تازه بعد از مرگ همسرش متوجه این مسائل میشود.
خلاصه کتاب
این داستان، داستان زندگی زنی است که به تجملات زندگی بیش از معنای واقعی آن اهمیت میدهد و چنان در این تجملات غرق میشود که به پوچی مطلق میرسد. این زن روستایی که به دلیل تربیت در صومعه تا حدودی با فرهنگ شهرنشینی و تجملات زندگی شهری آشنا شده است، شیفته تجمل است. به پزشکی که برای معالجه پدرش به خانه آنها آمده علاقهمند میشود و با او ازدواج میکند. اِما خیلی زود متوجه میشود که زندگی با آن پزشک به مذاقش خوش نمیآید و همسر او شارل چندان به مادیات اهمیت نمیدهد. این زن بیشتر اوقات خود را به کتاب خواندن مشغول است و زندگی واقعی را با آنچه در کتابها نوشتهشده است اشتباه میگیرد. بهمرورزمان از همسر خود سرد میشود و به مردان دیگری که چاپلوس هست و ریزهکاریهای برخورد با یک زن را بلدند، گرایش پیدا میکند و اینگونه خودش را در هوسهای مردان دیگر غرق میکند.
مادام بواری اولین بار در یک میهمانی اشرافی عاشق یک اشرافزاده میشود تا مدتها با خاطره او زندگی میکند و آرزو دارد، دوباره به آن میهمانی دعوت شود تا معشوق خود را ببیند.
اِما به دنبال کشف سعادت، شور و سرمستی بهواسطه یکی دیگر از بیمارانی که شارل معالجه کرده بود، همراه همسرش به مهمانی اشرافی وزیر مشاور، مارکی، دعوت میشود. مهمانیای که سراسر زرقوبرق بود و عطش اِما را برای یکشب فرومینشاند. آشنایی اِما با مردان اشرافی و سبک زندگی آنها او را برای همیشه تغییر میدهد. اِما میخواست با زندگیهای آنها آشنا شود و در آن رخنه کند. هیجان بسیار زیادی داشت ولی به جای راه یافتن به چنین محافلی همسر شارل شده بود! کسی که «نه شنا بلد بود، نه شمشیربازی و نه استفاده از تپانچه را» و حتی نمیتوانست درباره اصطلاحی از اسبسواری که اِما در رمانی خوانده توضیحی بدهد. در آن مهمانی مجلل و باشکوه شارل چهکار میکرد؟ -«شارل به دری تکیه داده بود و چرت میزد.»
بعد از فراموشی آن خاطره به شهر دیگری نقلمکان میکنند و در شهر جدید عاشق دانشجویی میشود که مطابق معیارهای او است. مادام بواری سعی میکند به خاطر وفاداری به همسر و فرزندش، در برابر این عشق ایستادگی کند. اما خلا بزرگی در زندگی او وجود دارد و چندی بعد مردی که با زنان زیادی در ارتباط است بهراحتی به او تسلط پیدا میکند. مادام بواری در این عشق شکست میخورد و بیمار میشود.
همسرش از هیچ کوششی برای بهتر شدن حال او دریغ نمیکند و هزینههای گزافی را برای بهبودی او میپردازد و زیر بار قرض میرود.
او بعد از بهبودی به طور اتفاقی همان جوان دانشجو را دوباره میبیند و این بار وارد رابطه عاشقانهای با او میشود. برای رسیدن به تجملات و بودن در بهترین وضعیت در چشم عاشق خود، هزینههای زیادی را به همسرش تحمیل میکند. این هزینهها تا آنجا پیش میرود که اموالشان توقیف میشود.
مادام بواری که تحمل این وضعیت را ندارد دست به دامن فاسقان خود می شود؛ اما هیچکدام نمیتوانند چنین فداکاری را برای او بکنند و او تازه متوجه میشود که زندگیاش بر پایه یک دروغ بزرگ بناشده بود و هیچ عشق حقیقی جز عشق همسرش به او وجود ندارد.
مادام بواری به پوچی مطلق میرسد و تصمیم به خودکشی میگیرد. مرگی دردناک و سخت برای او و همسرش. همسرش مدتها بعد از مرگ او به حقایق زندگی همسرش پی میبرد و این غم او را از پای درمیاورد. دختر کوچکشان که حالا هیچ آیندهای ندارد توسط یکی از اقوام فقیر به سرپرستی گرفته میشود تا برای گذران زندگی به کارخانه نخریسی برود.
زندگی که میتوانست در رفاه و آسایش نسبی و خوبی برخوردار باشد با هوسها و انتخابهای تجمل گرایانه یک زن به ورطه نابودی کشیده شد.
اما صحنه مرگ اِما آنقدر غم انگیز است که با وجود ناراحتی که مخاطب از دست مادام بواری دارد بازهم دلش به حال او می سوزد و این هنر نویسنده ای است که با مهارت تمام یک رمان واقع گرایانه را خلق کرده است.
برداشت من از کتاب
مادام بواری قصه خیالی نیست. افراد بیشماری هستند که احساسات مادام بواری را تجربه میکنند. خیلی از آنها مثل مادام بواری جلو میروند و عشقهای جدید را تجربه میکنند و افراد دیگری هم فقط در حسرت عشق دیگر میسوزند؛ اما اگر کمی واقع بین باشند متوجه میشوند به دنبال چیزی هستند که خودشان تمام و کمال دارند و بهاشتباه به دنبال سراب هستند. اگر زنی به مردی خیانت میکند، ریشه در هوس زن ندارد. حتماً آن مرد در زندگی شخصیشان نتوانسته نیازهای او را برآورده کند.
مشخصات کتاب
نام کتاب: مادام بواری
نویسنده: گوستاو فلوبر
گوستاو فلوبر یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین نویسندگان قرن نوزدهم فرانسه است و جزو بزرگترین رماننویسهای ادبیات غرب به شمار میرود. فلوبر خالق مادام بواری، سه داستان، تربیت احساسات و سایر کتابهای خواندنی و جذاب است.
مترجم:
گوستاو فلوبر کتاب «مادام بوواری» را سال ۱۸۷۵ نوشت. این کتاب با ترجمههای متفاوتی نوشته شده است اما ترجمهی «مشفق همدانی» بسیار جذاب و رسا نوشته شده است. این کتاب براساس یک اتفاق واقعی شکل گرفته است و در میان رمانهای معاصر، یکی از شاهکارها به شمار میرود. رمان عاشقانهی «مادام بوواری»، داستانی بسیار جذاب در مورد زنی به نام «اما روتو» است. یکی از بزرگترین موفقیتهای گوستاو فلوبر خلق شخصیت «اما روتو» است. «اما روتو» دختر یک دهقان است و شخصیت سرکش و دیوانهای دارد که هیچوقت راضی و خشنود نمیشود و برای اینکه از زندگی در روستا فرار کند با «شارل بواری» که یک دستیار پزشک شهرستانی است، ازدواج میکند.
4 پاسخ
مادام بواری رو تقریبا یک سال هست که توی کتابهام دارم و هیچ وقت سراغش نرفتم.
شاید بهونه ای باشه که کتاب بعدی که شرو ع می کنم همین مادام بواری باشه
ممنون بابت معرفی و توضیحات
بله گاهی کلی کتاب میخریم اما یادمون میره بخونیم یک معرفی کوچیک میتونه مشوق خوبی برای خوندن اون کتاب ها باشه. امیدوارم بخونید و لذت ببرید.
کتاب را عالی معرفی کردی. مشتاق شدم بخونمش.
عهدیه عزیزم حضورت همواره مای دلگرمی من هست. حتما بخونش چون فوق العاده است