مهمترین عامل موفقیت یک کسبوکار کوچک چیست؟
قبل از اینکه به مهمترین عامل موفقیت در یک کسبوکار کوچک بپردازیم باید به چند سؤال پاسخ دهیم.
کسبوکار کوچک به چه کسبوکاری گفته میشود؟ چرا هرساله افراد زیادی در سراسر جهان به فکر ایجاد کسبوکار خودشان میافتند و بعد از مدت کوتاهی از ادامه راه منصرف میشوند؟ چرا مأیوس و شکستخورده به فکر ایجاد کسبوکار دیگری میافتند؟ چرا به سر همان شغل قبلی خود که از آن متنفر بودند، برمیگردند؟
برای رسیدن به پاسخ این سؤالها تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
کسبوکار کوچک چیست؟
اگر بخواهیم تعریفی از کسبوکارهای کوچک داشته باشیم باید بگوییم مشاغل آزاد، شرکتهای خدماتی، بازرگانی یا تولیدی که با تعداد کارکنان کمتر از ده نفر و بهصورت خصوصی اداره میشوند و میزان درآمد سالیانه کمتری نسبت به کسبوکارهای بزرگ دارند، بهعنوان کسبوکارهای کوچک شناخته میشوند.
کسبوکارهای کوچک در اقتصاد هر کشوری از اهمیت زیادی برخوردارند؛ بااینحال احتمال تداوم آنها پایینتر از کسبوکارهای بزرگ و حتی متوسط است.
در این مقاله بهجای اینکه مستقیم سر اصل مطلب برویم از روش مهندسی معکوس استفاده میکنیم؛ یعنی به سراغ عوامل شکست کسبوکارهای کوچک میرویم تا در انتها عامل موفقیت را بیابیم.
مشکلات و موانع سر راه کسبوکارهای کوچک
بیشتر افرادی که به فکر راهاندازی کسبوکار خودشان میافتند در آرزوی آزادی مالی و زمانی هستند. آنها برای تحقق بخشیدن به آرزوهایشان رنج این مسیر را متحمل میشوند؛ اما مسیر پیش رو سخت است و بیشتر افراد در همان سال اول متوقف میشوند. افراد کمتری به سالهای بعدی راه پیدا میکنند؛ اما آنها نیز ممکن است در سال هال دوم تا پنجم متوقف شوند؛ البته افراد معدودی هم هستند که ثابتقدم در کسبوکار خود میمانند و کسبوکارشان را توسعه میدهند.
مهمترین عوامل شکست کسبوکارهای کوچک
- تصور کافی بودن تخصص
خیلی از افراد بهصرف داشتن تخصص فکر میکنند، میتوانند کسبوکار خودشان را راه بیندازند. آنها فکر میکنند، تنها تخصص میتواند آنها را به موفقیت برساند. علت اصلی شکست کسبوکارهای کوچک همان تصور کافی بودن تخصص است. تخصص آموختنی است. اگر تخصص نباشد، میشود آن را آموخت؛ اما برای راهاندازی یک کسبوکار به چیزی ورای تخصص احتیاج است.
- عدم مدیریت صحیح
نداشتن مدیریت صحیح و الگوی فکری یک مدیر، باعث میشود که افراد شکست بخورند. مهمترین ویژگی یک مدیر، داشتن نظم و قاطعیت است. نظم نداشتن در کار باعث میشود همهچیز بههمریخته باشد و حسابوکتاب از دستتان در برود و در همان ابتدای کار متحمل ضررهای مالی بشوید.
- شور و شوقی بدون استراتژی راه و آموزش
انگیزه لازمهی راه انداختن یک کسبوکار است؛ اما بدون آموزش دیدن و داشتن استراتژی صحیح کسبوکارها محکوم به شکست هستند.
حالا که با عوامل شکست آشنا شدید به سراغ نیازهای افراد برای راهاندازی کسبوکارهای کوچک میرویم.
برای راهاندازی کسبوکار کوچک به چه چیزی احتیاج داریم؟
برای راهاندازی یک کسبوکار کوچک موفق به یک مدل ذهنی نیاز داریم که سه رأس کارآفرین، متخصص و مدیر در تعادل باشند. درواقع هرکسی که کسبوکار خودش را دایر میکند، دارای سه شخصیت در یک وجود است. هرکدام این سه رأس اهمیت ویژهای دارند. برای اینکه در یک کسبوکار موفق بشویم، لازم است که مثل یک کارآفرین فکر کنیم. کارآفرین به آینده توجه دارد. او هر مانعی را یک فرصت برای رشد میبیند؛ اما اگر مدیر وجود نداشته باشد، بلندپروازیهای کارآفرین دردسرساز میشود؛ بنابراین باید مثل یک مدیر برنامهریزی کرده، افراد و محصولات را مدیریت کنیم. درنهایت مثل یک متخصص عملگرا باشیم. هرکدام این سه رأس اهمیت دارد و باید تعادل میان این شخصیتهای ذهنی برقرار باشد. هرکدام از این شخصیتها که بخواهد رئیس باشد، اوضاع غیرقابلکنترل میشود. شخصیت قویتر، سعی میکند کار را طبق مدل و الگوی ذهنی خودشان جلو ببرد. مثلاً تصور کنید که شخصیت متخصص بر شخصیتهای دیگر غلبه کند. او قبول ندارد که باید بخشی از کار را به دیگران واگذار کند و خودش میخواهد همه کار را بهتنهایی انجام دهد، او جز کار خودش کار افراد دیگر را قبول ندارد. مدتی بعد فرسوده میشود و میبیند، به آزادی زمانی که انتظارش را داشت نرسیده و از کار دلسرد میشود.
مهمترین عامل موفقیت در راهاندازی کسبوکار
نکته مهم در راهاندازی یک کسبوکار چگونگی هدایت و پیشبرد آن است. هنگامیکه کسبوکاری راه میاندازیم از همان ابتدا باید به فکر توسعه آن باشیم و طوری برای آن برنامهریزی کنیم که همهچیز مشخص باشد. بهمحض اینکه کسبوکار رشد کرد و از سطحی رد شد، باید روشهای مدیریتی تغییر کند.
درواقع الگوی مدیریت در کسبوکار کوچک باید از همان ابتدا الگوی راهاندازی یک کسبوکار بزرگ باشد.
ویژگیهای الگوی کسبوکار بزرگ
- در کسبوکارهای بزرگ مدیر بهجای مدیریت محصول، افراد را مدیریت میکند
- مدیران کسبوکارهای کوچک کارمندان و شرکایشان را باارزشترین دارایی خود میدانند.
- مدیران از همان ابتدا برنامههای آموزشی و توسعه برای کارمندانشان ترتیب میدهند.
- طرحهای پاداش و تشویق و الگوهای کاری ایجاد میکنند که همه افراد بر طبق آن عمل کنند.
- وظایف و مسئولیتها را مشخص میکنند.
- و بهصورت منظم عملکرد کارکنان خودشان را بررسی میکنند.
- در کسبوکارهای موفق، مدیر طوری با کارمندان رفتار میکند که هرکسی خودش را در پیشبرد اهداف مجموعه مسئول بداند.
- مدیر ثابتقدم است.
- مدیر صبور است
- مدیر پشتکار دارد.
کسب و کاری راه بیندازید که قابل تکثیر باشد.
زمانی که از همان ابتدا به فکر توسعه کسبوکار میافتیم، همهچیز را مکتوب میکنیم. این مسئله باعث میشود که کسب و کرمان به شخص ما وابسته نباشد و بدون حضور ما به کار خودش ادامه بدهد. مدتها پیش درجایی کار میکردم که کارمندی که قبلاً جای من کار میکرد، همهچیز را مکتوب انجام میداد. در نبود او همهچیز بهصورت اصولی پیش میرفت. هر وقت که به مرخصی میرفت هیچ مشکلی پیش نمیآمد؛ اما من متوجه این سیستم مکتوب نشده بودم و زمانی که او برای مدت طولانیتری به مرخصی رفت، در ابتدای کار با مشکل مواجه شد. چون با الگوی ذهنی یک متخصص کار میکردم، هر کاری که به من محول میشد رو بهتنهایی انجام میدادم و فکر میکردم که تنها خودم از پس همه کارها برمیایم. بعد از مدتی ارتقا گرفتم و مدیر آن بخش شدم؛ اما الگوی فکریم هنوز همان متخصص بود و بلد نبودم وظایف را به دیگران محول کنم و خودم بر انجام درستشان نظارت داشته باشم. برای همین خیلی زود احساس کرم کاری که با تمام وجود دوستش داشتم، تمام آزادیهای مرا گرفته است. دیگر به تفریحات و علایق خودم نمیرسیدم و تماموقت در سرکار بودم. صبحها خیلی زودتر از اینکه دیگران به سرکارشان بیایند در محل کارم حاضر میشدم و تا دیروقت هم آنجا بودم. کسبوکار جزئی از وجودم شده بود و نمیتوانستم آن را از زندگیام متمایز کنم. همین مسئله باعث شد که راندمان کارم پایین بیاید و خطاهایم زیاد شود. خستگی ناشی از عدم مدیریت صحیح و انجام تمامکارها باعث شد که در وضعیتی که تازه به اهدافمان نزدیک شده بودیم از کارم فاصله بگیرم. درحالیکه تا قبل آن قرار بود بهعنوان یکی از شرکای تجاری آن شرکت باشم.
در آخر
برای اینکه یک کسبوکار موفق داشته باشیم بایستی از همان ابتدا چشمانداز مشخصی برای سالهای بعدی داشته باشیم و برای رسیدن به آن نقشه راهی ایجاد کنیم. اگر هیچ هدفی برای توسعه کسبوکار خود نداشته باشیم، بدون برنامه بخواهیم کسبوکاری ایجاد کنیم، شکست نتیجه قطعی آن است.
نوشته شده توط لیلا علی قلی زاده