” بايد پيوسته دگرگون شده، تجديد حيات كرده و جوان گرديم، در غير اين صورت، متعصب و سخت مي شويم.” -گوته
روز شنبه:
تغییر کردن برای خیلی از افراد سخت است. این سختی هم برای تغییرات درونی است، هم تغییرات بیرونی. کمتر کسی است که تغییر را دوست داشته باشد و از آن لذت ببرد. تغییرات نظم و روال طبیعی زندگی را برهم میزند. طبیعی است که ذهن با هرگونه تغییر مقاومت کند. در داستان لکه از مجموعه داستان مثل همه عصرها از زویا پیرزاد یک متن خواندم در رابطه با نپذیرفتن تغییر توسط عامه مردم که زیبا بود.
«کوچه با صداهای روز و سکوت شب مثل زرورقی نازک روی این مجموعهٔ آشنا و مأنوس را میپوشاند. زندگیاش مثل خطی صاف، مثل کاموای بافتنی که الآن دراز به دراز روی قالی افتاده بود، سی سال بود به همین صورت ادامه داشت. سی سال که همه سالهایش شبیه هم بود و همه ماههایش و همه روزهایش، بیهیچ دگرگونی، بیهیچ اتفاق. زن از این بابت گله نداشت. از اتفاق واهمه داشت. با هر سرماخوردگی سادهٔ خودش یا شوهرش پریشان میشد. نه از ترس بیماری که از تغییری که در برنامهٔ زندگیاش ایجاد میشد.»
یک شنبه:
همهچیز در حال تغییر است. ذات ماده تغییر میکند و از شکلی به شکل دیگر درمیآید. در جهانی با چنین ویژگی تغییرپذیر، مقاومت بالا در برابر تغییر باعث میشود که پیر و فرسوده گشته و در برابر همگان فردی سختگیر و متعصب به نظر برسیم.
گوته گفته است بایستی پیوسته دگرگونشده، تجدید حیات کرده و جوان شویم. گوته شاعر نامدار آلمانی از پیوستگی، صحبت میکند، به نظر میرسد، منظور از تغییر در این جمله، یک تغییر ذهنی است. بایستی دریچههای ذهنیمان را همیشه باز نگهداریم و نسبت به مطالب و گفتههای جدیدی که میشنویم، با ذهنی باز واکنش نشان دهیم. افرادی که نمیتوانند پذیرای تغییرات ذهنشان باشد. دریچههای ذهنشان به دنیای در حال تغییر را میبندند و روی همان باورها پافشاری میکنند و کورکورانه و متعصبانه باورهای هزاران سال پیش که از پیشینیانشان به میراث بردهاند را دنبال میکنند. قسمت دیگر این جمله درباره تجدید حیات میگوید، یعنی که انسانی دیگر شویم گویی که دوباره زاده شدهایم. جوان شدن، یعنی باورهای جدید را به ذهنمان راه بدهیم. در گذشته، مردم مقاومت بالایی در برابر پذیرش علم داشتند. انسان به حکم انسان بودنش باور داشت که نمیتواند، همانند پرندگان بر فراز آسمان به پرواز درآید؛ اما در همان زمان افرادی بودند که ذهنیتشان را تغییر دادند و نتیجه این شد که چندین سال بعد انسان توانست بر فراز آسمان، پرواز کند.
روز دوشنبه:
مردی را میشناختم که خودش را با تغییرات جهان وفق نداده بود. هرروز که میگذشت، فاصلهمان با یکدیگر بیشتر و بیشتر میشد. انگار او از سیاره دیگری آمده بود. تلاش میکردم او را بفهمم اما او هیچ تلاشی برای فهمیدن من و دیگران نداشت. مردی هزارساله بود که در همان سالهای اول زندگیاش مانده بود. دنیا را فقط از آن دریچه میدید. از او میترسیدم. چون سخت و متعصب بود؛ اما یک روز تغییر کرد. چهرهاش گشاده شد و انگار هزار سال جوانتر شده بود. تازه فهمیده بود که نمیتواند در برابر تغییرات دنیا مقاومت کند و بهترین راه این است که خودش را با تغییرات وفق دهد و او هم بالاخره تغییر کرد.
روز سه شنبه:
تغییرات باآنکه با سختی همراه هستند اما نتایج خوب و دلپذیری دارند. برای اینکه بتوانیم در برابر وسوسه عدم تغییر مقاومت کنیم، نیاز به انرژی زیادی هست؛ اما بهمحض تغییر، تجدید حیات صورت میگردد و روحمان جلا پیدا میکند. اگر تغییر نکنیم مثل همان افرادی میشویم که دم از دینداری میزنند و بااینکه اسلام دستشان را در احکام ثانویه باز گذاشته است، بازهم به همان شیوه هزار سال پیش میخواهند قوانین را وضع کنند. نتیجه آن میشود که عده کثیری از دین خارج میشوند. آن روز که در سوره واقعه میخواندم آنان که در دین بر دیگران پیشی گرفتند، آنها مقربان درگاه خداوند هستند و جایگاه ویژهای در بهشت دارند، جمعی از گذشتگان هستند و عده بسیار کمی از امت آخر زمان، دقیق نمیفهمیدم اما با تغییراتی که اتفاق افتاد و پیشوایان دینیمان نتوانستند تغییرات را بپذیرند، هرروز عدهای از جوانان که دین را مغایر با سبک و سیاق زندگی میدانستند، از آن خارج شدند؛ بنابراین جمله گوته در همه مصادیق صدق میکند. بایستی پیوسته تغییر کرد، تجدید حیات کنیم و جوان شویم. در غیر این صورت متعصب و سخت میگردیم.
روز چهارشنبه:
برای تغییر کردن بایستی، دست از مقاومت درونیمان برداریم و مرتب به خودمان بگوییم که اتفاقهای خوبی قرار است رقم بخورد. ذهنمان بهصورت برنامهریزیشده، از تغییر میترسد، مثل یک پیشگو اتفاقهای بدی را پیشگویی میکند اما اگر با افکار مثبت به جنگ پیشبینیهای منفی برویم، تمایلمان به تغییر بیشتر میشود. بعد از تغییر، باورهای غلط قبلیمان با باورهای بهتری جایگزین میشود و نیرویی دوباره میگیریم.
بنابراین برای تغییر بایستی با افکار و پیشبینیهای مثبت خودمان را به تغییر تشویق کنیم.
اگر این اتفاق نیفتند، باورهای کهنه روزگارمان را سیاه میکند.
روز پنج شنبه:
از گذشته تا به امروز انسان دچار تغییر و تحول بسیاری شده است. اگر انسان اولیه در برابر تغییر مقاوم بود، هنوز ما در عصر سنگ بودیم و مکان زندگیمان اعماق غارها بود؛ اما تغییرات باآنکه اولش سخت و وحشتناک به نظر میرسند، اما درنهایت برای انسان، نتیجه خوشی را به ارمغان میآورند.
روزجمعه:
قطعاً برخی تغییرات منجر به جوانسازی و تجدید حیات نمیشوند و تغییراتی وجود دارند که منجر به زندگی بدتر و سختتری میشوند. همین تغییرات هست که باعث میشود، افراد از تغییر کردن اجتناب کنند چراکه نگران هستند در پس تغییر پیش رو، اتفاق خوشایندی وجود نداشته باشد. مثلاً فردی تصمیم میگیرد مکان زندگیاش را به امید زندگی بهتر تغییر دهد، اما مکان جدید برای او مشکلاتی به وجود میآورد که ترجیح میدهد به زندگی قبلی برگردد. تغییرات بهسادگی امکانپذیر نیست. هر تغییری با درد همراه هست؛ اما اگر بتوانیم از پس رنجها و دردهایی که تغییر بر ما اعمال میکند برآییم، آنسوی تغییر جوانی و تازگی انتظارمان را میکشد؛ اما اگر نتوانیم تغییر را بپذیریم، هیچگاه هیچ تجربه جدیدی نخواهیم داشت و زندگیمان تکرار یکنواخت روزمرگی خواهد بود. روزمرگی ما را خواهد کشت شاید جسم مان سالم بماند اما روحمان آرام و بیصدا خواهد مرد.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده
2 پاسخ
هر کس از تغییر صحبت کند من اولین نفری هستم که آن را تایید می کنم . چند سال پیش تماشای روزانه و مکرر یک فایل پاورپوینت با موضوع “تغییر” که دوستم در اتوماسیون اداری سازمان به اشتراک گذاشته بود ، زندگی مرا برای همیشه دگرگون کرد . برای چند ماه هر روز به سراغ آن فایل میرفتم . جملاتش را بارها و بارها می خواندم . همه اش درست بود . اما برای تحقق بخشیدن به آن جملات و رسیدن به آرمانها باید اراده ای بسیار قوی و جسارتی بسیار عظیم می داشت . بالاخره عقل پیروز شد و دل با تحمل کردن سختیهای فراوان ، به فرداهایی بهتر و باور نکردنی دست یافت . تغییرات ، و تصمیمات اجرایی کردن آن ها ، وقتی مبتنی بر آگاهی و خواسته فرد باشند ، خیلی دلپذیر خواهند بود .
این فایل جادویی رو توی وبلاگتون به اشتراک بگذارین شاید به درد بقیه هم خورد.