یکی از درس هایی که در کلاس های نویسندگی با آن روبرو شدیم مطالعه کتاب به صورت حرفه ای بود. قبل از این که بخواهم نویسنده شوم، عادت داشتم کتاب را پشت سرهم می خواندم و تا تمام نمی شد ان را روی زمین نمی گذاشتم. اما بعد از شرکت در کلاس های نویسندگی نحوه کتا خواندنم متفاوت شد. حالا بعد از خواندن چند صفحه کتاب را می بندم و سعی می کنم چیزهایی که از کتاب خوانده ام را به یادم بیاورم و در ذهنم آن را تحلیل کنم. گاهی چند سطری از آن را می نویسم و گاهی فراتر از آن رفته همان موقع چشم هایم را می بندم و دقایقی را می خوابم. خوابی که مرا به دل ماجرای کتاب می برد و در خواب با شخصیت تازه ای وارد کتاب می شوم و همان ماجراها در خواب برای من هم رخ می دهد اما این بار با کیفیت و وضوح بیشتر. می خواستم در رابطه با نحوه کتاب خواندن چیزهایی بنویسم اما نوشته های مسعود دوست نادیده نویسنده مان را که خواندم آنقدر شیوا و جذاب در مورد نحوه مطالعه و درس تازه نوشته بود که بهتر دیدم به جای تکرار مکررات از شما بخواهم که مطالب او را در همین خصوص مطالعه کنید.