لیلا علی قلی زاده

در مسیر شفای خلاقیت، باورهای منفی، باعث توقف می‌شوند.

در مسیر شفای خلاقیت، باورهای منفی، باعث توقف می‌شوند.

دیروز اولین روزی بود که هیچ مطلب را در وبلاگم منتشر نکردم. چرا که حتی کوشش من برای نوشتن صفحات صبحگاهی هم به شکست منجر شد. بیشتر از چند خط ننوشتم. امروز در حالی صفحات صبحگاهی‌ام را می‌نوشتم که وجودم پر از خصم شده بود. نسبت به تمام کسانی که مرا به عنوان یک هنرمند نادیده می‌گرفتند و اشتباهات مرا مثل پتک بر سرم می‌کوبیدند تا نشان دهند که من یک هنرمند نیستم و هیچ وقت نمی‌توانم هنرمند باشم.

در جمع شادی از اقوام، حس حاکم بر فضای آنجا برای من این بود که تمام افرادی که به دنبال زندگی هنرمندانه نیستند، خوشبخت‌تر و شادتر هستند و افرادی که به دنبال زندگی هنرمندانه هستند چیزی جز رنج عایدشان نخواهد شد.

نمی‌توانم باور کنم که این عالم اسرارآمیز بر محور رنج بچرخد، یقیناً زیبایی عجیب جهان باید بر شادمانی مطلق آرمیده باشد. “لوییز بوگان”

از کودک هنرمند درونتان مراقبت کنید

هنرمند تنها با مراقبت به وجود می‌آید. افرادی که به جای هنرمند راستین شدن، هنرمند سایه‌وار می‌شوند؛ همان افرادی هستند که در فرهنگی رشد پیدا کرده‌اند که به هنر بهای چندانی داده نمی‌شود و ارزش افراد بر اساس میزان دارایی‌شان سنجیده می‌شود. هنرمندان سایه‌وار اغلب خودشان را مورد انتقاد قرار می‌دهند که دیر دست به عمل زده‌اند و  فعالیت لازم را برای تحقق رؤیاهایشان انجام نداده‌اند؛ اما واقعیت این است که آن‌ها مراقبت و توجه لازم را از اطرافیانشان دریافت نکرده‌اند.

هنرمندان راستین زیادی وجود دارند، که خیلی زود بچه دار شده‌اند یا فرزندان زیادی دارند، خیلی فقیر هستند یا از لحاظ فرهنگی و اقتصادی از فرصت‌های هنری خیلی دور افتاده‌اند.

امروز قبل از خواندن سطرهای این کتاب احساس می‌کردم به شدت به تحسین و تشویق برای ادامه کارم نیازمندم و این تحسین را از جانب اطرافیانم دریافت نمی‌کنم و انگار هویت من وابسته به آن‌ها است و تا رها کردن نوشتن، چند قدمی بیشتر فاصله ندارم؛ نیاز شدیدی داشتم که با کسی حرف بزنم. کسی که مرا راهنمایی بکند و به من بگوید، همه این‌ها در مسیر شفای خلاقیت برای تو پیش می‌آید و باید تاب بیاوری تا هنرمند خوبی شوی.

هرگاه احساس می‌کنید مورد ناسپاسی قرار گرفته‌اید، یا احساس خشم و کمبود انرژی می‌کنید، به این معناست که آن اشخاص در برابر انرژی شما گشوده نیستند. “سانیا رومن”

خواندن این سطرها تمام چیزی که لازم دارم را به من می‌گوید. جولیا کامرون در میان نوشته‌هایش با من حرف زده بود. مشاوری که به دنبالش بودم همین کتاب بود.

باید یاد بگیرم که خودم را جدی بگیرم هرچند که دیگران مرا جدی نمی‌گیرند.

زندگی خلاق و اشتباه کردن

همه ما اشتباهاتی انجام می‌دهیم؛ اما واقعا چه کسی وجود دارد که بدون اشتباه کردن به موفقیت دست پیدا کرده باشد.

برای یک زندگی خلاق باید ترس از اشتباه را کنار بگذاریم. ” جوزف چیلتون پیرس”

یکی از اشتباهاتی که در زندگی هنرمدانه انجام می‌دهیم این است که فراموش می‌کنیم که هنرمند درون ما یک کودک است و آموحتن خلاقیت به او مانند اموختن راه رفتن به یک کودک است.

ما از از یک کودک انتظار نداریم که راه رفتن را با دویدن شروع کند؛ اما مرتب کارهای اولیه خودمان را با شاهکارهای سایر هنرمندان مقایسه می‌کنیم .

داوری درباره نخستین تلاش‌های هنری‌تان به معنای سوء استفاده از هنرمند درونتان است. “جولیا کامرون”

اگر می‌خواهیم موانع خلاقیت‌مان را برطرف کنیم، بایستی آرام و آهسته گام برداریم. باید به دنبال شفای زخم‌های کهنه باشیم نه اینکه زخم‌های جدیدی برای خودمون ایجاد کنیم. اشتباهات لازم هستند. پس باید بدون ترس از اشتباه به خودمان اجازه اشتباه کردن بدهیم.

در هنگام شفا پیدا کردن ممکن است حالمان خوب نباشد و نباید از این خجالت بکشیم.

طی دوره شفای هنری، باید مشتاق باشید که هنرمند بدی باشید. با اشتیاق برای هنرمندی بد بودن، این مجال را می‌یابید که اصلاً هنرمند باشید. و به مرور زمان شاید هنرمند بسیار خوبی بشوید. “جولیا کامرون”

باورهای منفی مانعی برای شفای خلاقیت

گاهی پیش می‌آید که خودمان برای خودمان مانع تراشی می‌کنیم چرا که وجود برخی موانع برای ما ایمنی می‌آورند. ما از خلاق بودن می‌ترسیم. از اینکه خود حقیقی‌مان را نشان بدهیم، می‌ترسیم چون باورهای منفی راجع به هنرمند خلاق بودن داریم. بیشتر ما باورهای منفی زیادی داریم مثل این :

اگر هنرمند موفق و خلاقی باشم همه از من منزجر می‌شوند.

دوستان و خانواده‌ام مرا کنار خواهند گذاشت و…

این باورهای منفی هیچ کدوم واقعیت ندارند و از جانب والدین، اعتقادات، فرهنگ و دوستان نگران به سراغمان می‌آیند.

باورهای منفی دقیقاً باورند نه واقعیت. اغلب خودم را احمق و خودپرست تصور می‌کنم؛ اما این فقط یک باور است و نه واقعیت.

باورهای کانونی منفی، شما را در حال ترس نگاه می‌دارند. “جولیا کامرون”

باورهای منفی، روی نقاط آسیپ پذیر شخصیت شما دست می‌گذارند. هربار که از طرف دوستان و اطرافیانم حمایت کافی دریافت نمی‌کنم، احساس می‌کنم شاید به قدر هوشمند و جذاب نیستم.

در خلال انجام تمارین کتاب به گذشته سفر کردم. روزی که اولین کتاب کودکم را چاپ کردم، با شوق و ذوق آن را برای پدرم بردم تا به پدرم نشان بدهم. می‌خواستم پدرم به من افتخار کند. ان کتاب ۲۰ صفحه بود در قطعی کوچک،  متن آن در پنج دقیقه خوانده می‌شد. پدر حتی به خودش زحمت ورق زدن صفحات کتاب را هم نداد و گفت بعداً نگاهش خواهد کرد. آن لحظه یکی از سخت‌ترین لحظات زندگی‌ام بود.

یک بار هم به خاطر او یک تابلو از نمایشگاه نقاشی خریدم. همیشه در رؤیاهایش از چوپانی و روستایشان می‌گفت. برایش تابلویی از مرد چوپان خریدم که عاشق دخترکی شده‌ است. پدر آن نقاشی را دوست نداشت. نقاشی من نبود؛ اما من به خاطر او آن نقاشی را خریده بودم و پدر دوباره مرا نادیده گرفت. حالا آن نقاشی در خانه ما است و من هر روز برای نقاش آن اثر دعا می‌کنم که روزی هنرمند بزرگی شود.

فکر می‌کنم در زندگی همه ما هنرمندان سایه وار، این رنج‌ها وجود دارد. همین رنج‌ها باورهای منفی ما را ایجاد می‌کنند.

برای از بین بردن باورهای منفی، باید بدانیم که هیچ کدام آن‌ها واقعیت ندارند و با جملات تأکیدی سعی کنیم آن‌ها را از بین ببریم.

لیلا علی قلی زاده

2 پاسخ

  1. عزیزم متاسفم اگه نادیده گرفتمت و گاهی اوقات با شوخی های بی موردم باعث رنجشت شدم
    اینو بدون که تو باعث افتخار خانواده ای و از اینکه خواهرمی خوشحالم

پاسخ دادن به leila لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.