لیلا علی قلی زاده

اولین روز از شفای خلاقیت

اولین روز از شفای خلاقیت

روزی که گذشت به نگارخانه کاخ گلستان سر زدم و نقاشی‌های استاد کمال الملک و چند نقاش دیگر دوره ناصر الدین شاه را دیدم. در یکی از تابلوها هنرمند مذکور، نمای کاخ مرمر و حوضچه آبی که مشرف به کاخ بود را کشیده بود. این نقاشی توجه مرا به خود جلب کرد. پیش خودم گفتم کمال الملک سال‌ها کار مداوم داشته است تا به اینجا رسیده است، من با این کار کردن تفننی چند سال باید کار کنم تا تنها به شمه‌ای از کار این نقاش برسم.

با نگاه کردن به هر اثر هنری که هر کدام با فلسفه خاصی ساخته شده بود و در ساخت آن‌ها از نمادها و افسانه‌های کهن بهره گرفته شده بود، بیشتر احساس می‌کردم که با هنر فاصله دارم و تنها فردی هستم که به هنر علاقه دارد و خودم را هنرمند نمی‌دیدم.

 هنرمندان سایه وار 

یکی از اصلی‌ترین نیازهای ما به عنوان موجوداتی خلاق، حمایت و پشتیبانی است. بسیاری از افراد وقتی اولین نشانه‌هایی از استعداد هنریشان را بروز می‌دهند، مورد حمایت و تشویق اطرافیانشان قرار نمی‌گیرند. هنرمندانی که مورد حمایت والدین خود قرار می‌گیرند، بسیار خوشبخت هستند.

والدین به جای تشویق و حمایت فرزندانشان، غالباً به آن‌ها اخطار می‌دهند و از آن‌ها می‌خواهند دست از خیال پردازی بردارند و به واقعیت فکر کنند.

هنرمندان خردسال ترس‌های والدینشان را بر ترس‌های خودشان اضفه می‌کنند و دیگر رغبتی برای انجام کار هنری و دنبال کردن آرزوهایشان در خودشان نمی‌بینند.

برای بسیاری از خانواده‌ها- حرفه هنری- بیرون از واقعیت اجتماعی و اقتصادی آن‌ها است. در نتیجه، به فرزندان خود می‌گویند:« با هنر که نمی‌توانی پول قبض خودت را هم بپردازی» “جولیا کامرون”

به یاد می‌آورم زمانی که نقاش‌هایم را با شوق و ذوق به پدرم نشان می‌دادم، حتی حاضر به نگاه کردن به نقاشی‌ام نبود. به کتاب‌هایم هم توجهی نکرد. اینبار هم کتابم که چاپ شد، در انتظار بودم که از من نسخه‌ای از کتابم را بخواهد؛ اما هیچ توجهی به آن نکرد.

از نظر روانشناسی، هیچ چیز بیش از زندگی نزیسته والدین، بر محیط آن‌ها و به ویژه بر فرزندانشان تأثیر نمی‌گذارد. “کارل گوستاو یونگ”

چند سال پیش همسرم و پدرم از من خواستند که روی فعالیت‌های اقتصادی تمرکز بیشتری کنم و به جای توجه به هنرم، بیشتر به درآوردن پول فکر کنم. پول خوبی به دست می‌آوردم؛ اما احساس خوشبختی نداشتم و از اینکه نمی‌توانستم علایقم را دنبال کنم عصبی و بدخلق شده بودم. در آن سال به نمایشگاه‌های نقاشی می‌رفتم و با عشق کارهای هنرمندان را نگاه می‌کردم؛ اما خودم قادر نبودم که حتی یک خط هم بر روی صفحه کاغذ بکشم. بالاخره همه چیز را رها کردم و تصمیم گرفتم که خودم باشم. بارها مرا بابت این رهایی تحقیر کردند؛اما خودم از وضعیت جدید راضی بودم.

هنرمندان سایر هنرمندان را دوست دارند. هنرمندان سایه‌وار به سوی طایفه‌یی که به آن تعلق دارند، کشیده می‌شوند؛ اما نمی‌توانند مدعی حق حیات خود باشند. اغلب اوقات- جسارت- نه استعداد- یک انسان را هنرمند و انسانی دیگر را سایه وار می‌سازد. “جولیا کامرون”

اغلب به خاطر ترس از عدم موفقیت و اینکه مورد تحسین واقع نشوم، از کار کردن روی کتابم طفره می‌روم و ترجیح می‌دهم تنها دوستان هنرمندم را تشویق کنم و با این کار عشق به هنر را در وجودم ارضا کنم و در سایه قرار بگیرم.

نویسندگانی که باید داستان بنویسند، اغلب به کار روزنامه نگاری یا تبلیغات روی می‌آورند. ” جولیا کامرون”

هر وقت که به هنر و رسیدن به آرزوها از طریق هنر فکر می‌کنیم، از طرف اطرافیان مورد انتقاد قرار می‌گیریم. اولین واکنش اطرافیانمان به هنرمان این است که آیا کتاب‌هایت فروش می‌روند یا نقاشی‌هایت را خریدار دارد؟ اگر این طور نیست بهتر است که به دنبال کسب و کاری بروید که برایتان فایده‌ای داشته باشد.

این باور را به ما آموخته‌اند که منفی گرایی واقع بینی است و مثبت گرایی عدم واقع بینی “سوزان جیفرز”

در این هفته بایستی صفحات صبحگاهی را با کمی زودتر بیدار شدن بنویسیم و قراری با هنرمند درون ترتتب دهیم و به آن توجه کنیم.

نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده

لیلا علی قلی زاده

4 پاسخ

  1. سلام لیلای عزیز مقاله‌ات را با دقت خواندم و اینکه تکه‌هایی از گفته‌های نویسندگان دیگر اورده بودی در انتقال منظورت بسیار عالی بودند. حال و هوایت را به خوبی قابل درک است. و از صمیم دل برلت آرزوی موفقیت دارم

  2. عالی بود مثل همیشه ، نوشتن بصورت باز ولی رساندن مفهوم کلی عالی هست سرکار خانم قلی زاده ، به دل می شوند🌹🌹🌹

پاسخ دادن به Davoud لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.