اسطوره بلاهت

داستانک روز بیست و هفتم لغت بیست و هفتم: سخیف(کم خرد، سبک عقل، احمقانه) کلامش سخیف و ساده‌لوحانه بود. رفتارش اصلن داهیانه نبود. در مهربانی مسامحه می‌کرد. انزجارش به امور روزانه را آشکارا نشان می‌داد. روابطش بیمارگونه بود. علیل‌وار می‌خواست

ادامه مطلب »

چالش صد لغت، صد داستانک

روز اولی که چالش صد لغت، صد داستانک را آغاز کردم، فقط یک لغت تازه بود که قرار بود با آن لغت یک داستان بنویسم. مشکلی که با این لغت داشتم، این بود که اصلن به گوشم نخورده بود و

ادامه مطلب »

دردی که تمام نشد

داستانک یازدهم با لغت مسامحه مسامحه: سهل‌انگاری دکتر فراست صمیمی‌ترین دوست علی است. علی همیشه از سروش پیش او می‌نالد. از رفتارهای زشت و ناپسند سروش که زندگی را به کام او تلخ کرده است. و فراست با او همراه

ادامه مطلب »

استرس با ضربه‌ی نیشتر اعتماد به نفس را کشت.

داستانک دهم لغت دهم: متلفت ملتفت: آگاه، باخبر، اطلاع داشتن شرح حالی بر روزهای کارمندی استرس با ضربه‌ی نیشتر اعتماد به نفس را کشت. با اینکه در کارش مهارت داشت؛ اما استرس و نگرانی از خراب شدن پروژه‌ی محوله به

ادامه مطلب »