لیلا علی قلی زاده

تجویز نسخه برای دیگران

تجویز نسخه برای دیگران

چند روز پیش متوجه شدم یکی از آشنایانم با سرطان دست و پنچه نرم می‌کند. خودش و خانواده ‌اش روحیه‌شان را باخته بودند. چون در عمق ماجرا نبودم، درباره درمان‌هایی که وجود داشت و از اهمیت حفظ  روحیه مثبت برای درمان بیماری خطابه‌ای غرا سر دادم.

بعد از آن روز فکری مثل خوره به ذهنم راه پیدا کرده بود که با ایجاد اشتغال فیزیکی و ذهنی سعی می‌کردم که از آن فکر دور باشم.

امروز که برای گرفتن جواب آزمایش رفته بودم، کافی بود مسئول آزمایشگاه بگوید چند لحظه صبر کن تا بدترین فکرها به سراغم بیاید. نمی‌دانم چه چیزی باعث می‌شود که ما با یک کلمه، یک مکث و یک چین در پیشانی به سراغ بدترین‌های ممکن برویم. چرا ذهن منفی باف این همه قدرتمند است.

فیلم نور آتش از شبکه نمایش پخش می‌شد. دیالوگی در فیلم نور آتش بود. الیزابت به همسر سابقش می‌گفت من تو و دخترم را هفت سال تمام با تمام وجود می‌خواستم. نمی‌دانستم خواستنم اینقدر قدرت داشته باشد که همه موانع را از سر راهم بردارد.

ما می‌توانیم به هرچه که می‌خواهیم برسیم. همه موانع را از سر راه برمی‌داریم. هیچ مشکلی وجود ندارد. این‌ها را ور مثبتم پیوسته قبل از حال رفتنم می‌گفت. روی صندلی نشسته بودم و درحال مبارزه با افکار بد و وحشتناک بودم. در حالی که ور منفی باف به دنبال مشکلی در جواب آزمایش می‌گشت، ور مثبت می‌گفت احتمالاً برگه آزمایش گم شده است. از این اتفاقات کم پیش نمی‌آید. استرس باعث شده بود آن درد شدید عضلات شکمی به سراغم بیاید. ور مثبت با حرف‌های امید بخش به نجاتم آمد. ور منفی باف هرچه زور زد که حالم را خراب کند، نتوانست. ور مثبت پیروز شده بود. جواب آزمایشم را که گرفته‌ام تا خانه بررسی اش کردم. یکی از فاکتورها از حد نرمال بالاتر بود تا رسیدم خانه آن را به جناب گوگل دادم و بعد دوباره ور منفی باف با مشاهده نتایج، بدترین‌ها را به ذهنم راه داد و باز ور مثبت گفت: «هنوز زنده‌ای. این علائم مدت مدیدی با توست و تو هنوز زنده‌ای. سراغ بدترین ‌ها نرو. یه مشکل کوچیکه. حل میشه. به اینترنت نمیشه اعتماد کرد.»

با همسرم تماس گرفتم تا کمی آرام بگیرم. ور مثبت او خیلی قوی است. گفت: «شب جواب آزمایشت را پیش دکتر خودت ببر. چیزی باشد حتما به تو می‌گوید. از الان برای چیزهای واهی نگران نباش.»

بعد دیدم نمی‌توانم نگران نباشم. ور منفی مرتب مرا به کسب اطلاعات بیشتر سوق می‌دهد. ور مثبت گفت: «برو سراغ نوشتن. نوشتن بهترین درمان است. نوشتن همان چیزی است که موقع ناراحتی‌ها به دیگران توصیه می‌کردی. نوشتن همان چیزی است که تمام این مدت تو را حفظ کرده است. دنیا که به آخر نرسیده است. بدترین‌ها هم که باشد تو از پسش برمیایی.»

نوشتن توصیه خوبی بود. در حالی که به اتفاق‌های خوب فکر می‌کردم بعد از نوشتن به سراغ تکمیل طرحی رفتم که دخترم گفته بود شبیه من است.

لیلا علی قلی زاده

2 پاسخ

  1. درود به شما انشالله همیشه سالم باشید.
    نقاشی شما بسیار زیباست. سبک کوبیسم؟

    منفی بافی گاهی سراغ همه میاد مخصوصن همون جایی که نباید بیاید …
    مواظب خودتون باشید.

    1. خیلی ممنون. در مورد سبک خیلی مطمئن نیستم. چون من نقاشی رو خیلی حرفه‌ای و با تئوری یاد نگرفتم نمی‌دونم کوبیسم هست یا نه اما این کار رو وقتی میخواستم به دخترم سادگی در نقاشی رو یاد بدم، با اشکال هندسی کار کردم که خودم هم خیلی خوشم اومد.

پاسخ دادن به leila لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.