صفحات صبحگاهی راهی به سوی رهایی از فشار
در تعطیلات عید، وقتی زمان بیشتری برای استراحت و فکر کردن داشتم، به محض بیدار شدن، صفحات صبحگاهیام را مینوشتم. در نوشتههای آن دوران و روزهای بعد نوشته بودم، باید راهی برای رهایی پیدا کنم. راهی که بتوانم دوباره به سمت نقاشی و نوشتن خلاقانه بازگردم. نوشتن رمانی که خیلی خوب پبش رفته بود، به خاطر استرسهای ناشی از کار به تعویق افتاده بود. هنرمند درونم مظلوم و ساکت گوشهایی نشسته بود. همیشه در فشار کارها بدون توقع تنها نظارهگر بود. برای خودش چیزی نمیخواست. چند ماه تمام نوشتم که باید خودم راهی بیابم و بالاخره توانستم، بر علیه فشاری که به من وارد میشد، اقدامی کنم. هر چند که آن اقدام بینتیجه مانده بود تا روز گذشته که نیرویی برتر، به کمکم آمد و بزرگترین مانع بر سر راه خلاقیتم را از بین برد. به محض اتمام فشار با اینکه ساعت یازده شب بود، دست به کار شدم و بعد مدتها دوباره نقاشی کردم.
گلایه مکرر درباره وضعیتی هر صبح پس از صبحی دیگر و هر ماه پس از ماهی دیگر-بی آنکه برانگیخته نشویم که به پا خیزیم و دست به عمل سازندهیی بزنیم- بسیار دشوار است. این صفحات، ما را از نومیدی به سوی راهحلهایی تصور ناپذیر هدایت میکنند. “جولیا کامرون”
صفحات صبحگاهی جایی برای واگویههای ذهنی و بیان مشکلات است. به مرور زمان مشکلات مطرح شده در صفحات صبحگاهی برطرف میشود.
ابزارهای محوری بازیابی خلاقیت
از آبان ماه ۹۹ تا حالا، صفحات صبحگاهی را نوشتهام. هرچند که در اوایل نوشتن، فقط مثل مشقی که دیکته شده بود، بدون هیچ ایمان و باوری به آن را مینوشتم. گاهی به زحمت سه صفحه را مینوشتم و گاهی هم هم موقع نوشتن اولین خط، سانسورچی درونم میگفت:«که چی؟ وقتی این همه کار روی سرت ریخته نوشتن این چرندیات و آه و فغان به چه کارت میاد؟»؛ اما واقعیت این است که برای بازیابی خلاقیت دو ابزار محوری وجود دارد که بیداری که خلاق مستلزم به کارگیری هر دوی این ابزار است. این ابزار عبارتاند از:
- صفحات صبحگاهی
- قرار ملاقات با هنرمند درون
در این بخش قصد داریم به اهیمت صفحات صبحگاهی بپردازیم.
صفحات صبحگاهی چیست؟
صفحات صبحگاهی، سه صفحه دستخط معمولی و روی هر سطر از برگ دفتر است که به طور تداعی آزاد و بدون تفکر مینویسید و دست از روی کاغذ برنمیدارید.
صفحات صبحگاهی را میتوان «تخلیه ذهن» خواند، چون یکی از کارهای اصلیاش نیز همین است.
همچنین میتوانید آن را نوعی مراقبه بخوانید برای این که به ما بصیرت میبخشد و به ما کمک میکنند تا در زندگیمان دگرگونی ایجاد کنیم؛ همچنین یکی از اهداف مراقبه، کاهش و مدیریت فشار روحی است. با صفحات صبحگاهی میتوانیم به این هدف دست پیدا کنیم.
مراقبه میکنیم تا هویت و جایگاه درست خود را در طرح کائنات کشف کنیم. از طریق مراقبه، اتصالمان را با با منشاً قدرت و درونمان بازمییابیم و سرانجام به صورت توانایی متحول ساختن، جهان بیرونمان، آن را مورد اذعان قرار میدهیم. به عبارت دیگر، مراقبه نه تنها به ما نور بصیرت بلکه قدرت دگرگونی گستردهایی را میبخشد. ” جولیا کامرون”
روزهایی که به هر دلیلی صفحات صبحگاهی را نمینوشتم در طول روز فشار بیشتری را تحمل میکردم؛ با آگاهی از این موضوع سعی کردم همیشه کمی زودتر بیدار شوم و صفحات صبحگاهی را حتماً بنویسم.
هرکس که وفادارانه صفحات صبحگاهی را مینویسد، به سوی اتصال با منشأ خردی درونی هدایت میشود. ” جولیا کامرون”
هدف از صفحات صبحگاهی چیست؟
قرار نیست صفحات صبحگاهی به اثر هنری تبدیل بشود یا نگارش آن اصولی باشد. بعضی روزها صفحات صبحگاهی من، پر میشود از شکایتهای خانوادگی، بعضی روزها بیان آرزوها و شکرگذاری و روزهایی دیگر، از خوابی که در طول شب دیدهام، مینویسم. گاهی هم یک ایده داستانی در خلال سطرها شکل میگیرد.
هدف از صفحات صبحگاهی، فقط حرکت دست بر روی کاغذ و نوشتن و بیرون ریختن همه چیزهایی است که به ذهن میآیند. چیزی به نام کوچک، حقیر، بی اهمیت، ابلهانه و عجیب و غریب وجود ندارد.
نکاتی درباره صفحات صبحگاهی که باید بدانید
صفحات صبحگاهی، وسیله اصلی شفای خلاقیت است؛ اما چند نکته در مورد صفحات صبحگاهی وجود دارد که با رعایت آنها میتوانید شاهد بروز خلاقیت و الهاماتی باشید که منتظرش بودید که این نکات عبارتاند از:
- هیچ کسی، جز شما اجازه خواندن صفحات صبحگاهی شما را ندارد. پس بدون نگرانی از قضاوت دیگران آزادانه بنویسید.
- نگران رسم الخط خودتان نباشید، آزادانه و سریع بنویسید.
- خودتان هم تا هفت هفته نخست اجازه خواندن صفحات صبحگاهیتان را ندارید.
- حتماً روزی سه صفحه بنویسید و به هیچ وجه صفحات قبلی را نخوانید.
- در حین نوشتن صفحات صبحگاهی، به حرفهای سانسورچی درونتان توجه نکنید.
- در نوشتن صفحات صبحگاهی غلط و نادرست وجود ندارد. هرچیزی که بنویسید درست است.
- به هیچ وجه از نوشتن صفحات صبحگاهی طفره نروید و هر طوری هست سه صفحه را بنویسید.
- اگر یک روز ننوشتید، روز بعد حتماً بنویسید و اجازه ندهید که ننوشتن صفحات صبحگاهی تکرار شود.
- در هر حال و هوایی که هستید، صفحات صبحگاهیتان را بنویسید.
- خودتان هم حق ندارید در مورد صفحان صبحگاهیتان قضاوت کنید.
- به سانسورچی درونتان اجازه ندهید، به نوشتههای شما توهین کند و آنها را بیاهمیت بشمارد.
- در مورد نوشتن صفحات صبحگاهیتان به خودتان سخت نگیرید. اگر لازم است یک لیوان آب بخوردید و روتین صبحگاهیتان را انجام دهید و بعد شروع به نوشتن بکنید. سختگیری بیش از حد میتواند شما را از نوشتن صفحات صبحگاهی منصرف کند.
عقاید منفی سانسور کننده درونتان حقیقت ندارد. برای اینکه بتوانید این سانسورچی را نادیده بگیرید، باید تمرین کنید. وقتی به محض برخاستن از خواب، مستقیماً به سراغ صفحات صبحگاهی بروید، یاد میگیرید که سانسورچی درونتان را تضعیف کنید.
هنرمند درون ما مثل یک کودک است که برای رشد و نموی خود، نیاز به تغذیه دارد. صفحات صبحگاهی خوراک لازم را به این کودک و طفل نوپا میرساند.
چرا باید صفحات صبحگاهی را نوشت؟
با توجه به مطالب بالا، کاملاً مشخص است که چرا باید صفحات صبحگاهی را بنویسیم؛ اما مشخص ترین دلیل آن این است که صفحات صبحگاهی ما را به آن سوی ترسها و منفیبافیهای ما میبرد. در واقع ما را به جایی فراسوی سانسور کننده درونمان میبرد و ما با نوشتن صفحات صبحگاهی، به آرامش دست پیدا میکنیم. اصلاً اهمیتی ندارد که نویسنده باشیم یا شغل دیگری را داشته باشیم. صفحات صبحگاهی برای همه افراد مفید است. به نویسنده کمک میکند که آزادانه تر و راحتتر بنویسد. به نقاش کمک میکند که خلاقانهتر ایدههای خود را اجرا کند و به یک وکیل کمک میکند که در جلسه دادگاه بهتر و متفاوتتر عمل کند. حتی در بهتر شدن روابط میان زوجها هم مؤثر است. من غالباً شکایتهای بی اهمیتم را به جای مطرح کردن با همسرم و درگیری او در صفحات صبحگاهی مینویسم.
کلمات نوعی کردارند و میتوانند و قادرند دگرگونی به وجود بیاورند “انگرید بنگیس”
صفحات صبحگاهی با تداعی آزاد کلمات، قادر هستند که که زندگی شما را دگرگون کنند.
قبل از اینکه بیشتر به اهمیت صفحات صبحگاهی بپردازیم لازم است که کمی درباره مغز منطقی و مغز هنرمند بدانیم.
نکاتی درباره مغز منطقی و مغز هنرمند
مغز منطقی مغز انتخابهای ما است که در نیمه چپ مغز انسان قرار دارد. مغز منطقی به هرچیزی به شیوهایی خطی و منظم فکر میکند. مغز منطقی، مغز بقای ما بوده و هست و هر چیزی که جدید و ناشناخته باشد را به صورت خطرناک اداراک میکند؛ بنابراین تنها نوشتهها و نقاشیهایی را دوست دارد که بارها دیده باشد و از خلق چیزهای تازه هراس دارد.
در مقابل مغز هنرمند، مخترع، کودک و استاد حواس پرتی است. مغز کلیت گرا و خلاق ما است. به تداعی میپردازد و آزادانه میچرخد و مفاهیم تازه خلق میکند.
برای درک تفاوت میان این دو ،به چهار کلمه زیر توجه کنید.
زنبور، عسل، زرد، دیوانه
اگر به شما بگویند که با این کلمات ترکیبات تازه بسازید. احتمالاً مغز منطقی شما به خلق ترکیبات آشنا می پردازد مثل: زنبور عسل، زنبور زرد. عسل زرد یا حتی زنبور دیوانه اما ذهن هنرمند شما تداعیهای تازهایی را صورت میدهد، مثل دیوانه عسل، عسل دیوانه. زرد دیوانه یا دیوانه زرد
خوب حالا که به تفاوتهای مغز منطقی و مغز هنرمند پی برید، متوجه میشوید که چرا ما نیازمند نوشتن صفحات صبحگاهی هستیم.
صفحات صبحگاهی، به مغز منطقی میآموزد کنار بایستد و اجازه بدهد که مغز هنرمند روی صحنه بیاید. “جولیا کامرون”
سخن آخر
برای شفای خلاقیت نیارمند استفاده از صفحات صبحگاهی هستیم. با صفحات صبحگاهی میتوانیم، به الهامی که نیازمند هستیم، دست پیدا کنیم. فقط کافی است که اصول نوشتن صفحات صبحگاهی را به درستی رعایت کنیم.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده
6 پاسخ
چه عالی نوشته بودی لیلا جان. پس بگو چرا نزدیک ده روزه میزون نیستم. بخاطر فشرده بودن کارام نوشتن صفحات صبحگاهی رو گذاشته بودم کنار. صفحات صبحگاهی شبیه وایتکس و هر چی آت و آشغال توی فیلترهای ذهنمون جمع شده رو می شوره می بره و باعث میشه مغزمون نفس بکشه، اما امون از وقتی که اون زباله ها جمع شن، سال ها طول می کشه تا ویندوزمون بالا بیاد. فکر کنم بازگشت همه به صفحات صبحگاهیه
بازگشت همه به صفحات صبحگاهیه. راست میگی منم هر وقت کم میارم برمیگردم به صفحات صبحگاهی
بسیار عالی 👌👏
من صفحات صبحگاهی رو معمولا انجام می دم اما نه مرتبا و پیوسته. اما گزارش امروز شما از این کتاب، محرک مفیدی بود که حتما روی منظم نوشتن صفحات صبحگاهی تمرکز کنم.
خیلی هم عالی. باید مرتب به خودمون یاداوری کنیم که چقدر نوشتن صفحات صبحگاهی میتونه برامون مفید باشه
عالی
خیلی ممنونم از این کامل نوشتن🙏🌺
خواهش میکنم و من از شما ممنونم که برای خوندنش وقت میگذارید